تیتراژ شکر آباد از علی زند وکیلی
این فایل را از اینجا دانلود کنید.
این مطلب در تاریخ: دو شنبه 23 فروردين 1395 ساعت: 8:39 منتشر شده است
برچسب ها : تیتراژ شکر آباد,دانلود تیتراژ شکر آباد از علی زند وکیلی,
این فایل را از اینجا دانلود کنید.
این دکلمه زیبا را از اینجا دانلود کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم
جزوه آموزشی نکات دستوری انگلیسی نهم
تولید محتوا: حسین ملکی
درس اول: زمان حال ساده(simple present tense of “be”) از فعل be (به معنی بودن)
کاربرد زمان حال ساده: زمان حال ساده کاربردهای متنوعی دارد که مهم ترین آنها به شرح زیر می باشد.
ا-بیان کارها و امور روزمره.یعنی کارهایی که همیشه آنها را انجام می دهیم.
*I go to school every weekdays.(من هر روز به مدرسه می روم)
2-بیان واقعیات و پدیده های طبیعی.
*The Earth goes round the sun.(زمین به دور خورشید می گردد.)
3-کارهایی که بر اساس یک برنامه زمانی تعیین شده از قبل ، انجام می شود.مانند ساعت حرکت قطارها ، هواپیماها و ....
*The train leaves at 5:30.(قطار ساعت 5:30 دقیقه حرکت می کند.)
فعل Be : این فعل بیشتر برای بیان حالات و عواطف به کار می رود.
برای زمان حال ساده ، این فعل دارای سه شکل(صورت) می باشد.هر کدام از این شکل ها با فاعل مخصوصی به کار می روند.
am – این فعل همیشه و همیشه با فاعل I به کار میرود.
I am happy.(من خوشحال هستم)
Is-این فعل برای فاعل هایی که سوم شخص مفرد باشند ، به کار میرود یعنی He/She/it/,Ali/Mina/etc
She is sad.(او غمگین است)
He is very thin.(او خیلی لاغر است)
Mina is absent.(مینا غایب است)
Ali is present.(علی حاضر است.)
are-این فعل با فاعلهای you-we they- و هنگامی که فاعل جمله، دو اسم و یا دو ضمیر یا بیشتر باشد، به کار می رود.
Ali and Mina are at school.(علی و مینا در مدرسه هستند.)
They are absent.( آنها غایب هستند.)
He and she are a happy cupple.( آن دو زوج خوشبختی هستند.)
برای دریافت جزوه به صورت کامل به آدرس www.prospect123.zepo.ir مراجعه فرمایید.
یک بازاریاب موفقی که در عرصه اینترنت فعالیت میکند قطعا دلیل موفقیت آن داشتن یک وبسایت خوب است در این پست ما سعی داریم آموزش فراهم آوردن یک سایت خوب رو به شما عزیزان آموزش دهیم.
سرعت باز شدن سایت یکی از عواملیست که تاثیرات مخرف یا مفید زیادی میتواند روی مخاطب بگذارد.
در نظر بگیرید که در سایتتان تصاویر و کدهای سنگینی بکار برده اید که موجب درتر بازشدن سایتتان میشود،هرچقدر سایت شما دیرتر لود شود احتمال اینکه مخاطب دیگر به سایت شما مراجعه نکند یا هنگام لود شدن سایت شما رو ترک کند بیشتر میشود.
درست است که در ایران کندی اینترنت مخاطبین رو حسابی ورزیده کرده اما هنوز هم این احتمال وجود دارد که سایت شما رو ترک کنند درصورت دیر لود شدن!!!
پس دقت کنید سرعت باز شدن سایت یکی از عوال مهم است.
شاید شما سایتی دارید که به فروش گلچین های خوانندگان میپردازد به همین دلیل صدای یکی از خوانندگان رو در لود وبسایتتان قرار داده اید که پس از لود شدن صفحه به طور خودکار شروع به خواندن کند اما سلیقه هرکس در آهنگ ها متفاوت است امکان دارد مخاطبی از آن آهنگ هنگام لودینگ خوشش بیاد امکان دارد خوشش نیاد پس صداهایی بدین گونه رو کلا از ذهن خود بندازید بیرون.
در مورد پخش خودکار فیلم هم بدین گونه است و نباید فیلمی رو قرار داد تا به صورت خودکار اجرا شود.
یک نمونه واقعی از آن چیزی که ارائه میدهید رو نمایش بدید.
مثلا اگر سایتی برای فروش ماشین دارید تصویری قرار دهید که به مخاطب راحتی آن ماشین رو القا کند یا برای امینیت ماشین تصویر واقعی رو ارائه دهید که به مخاطب القا کند این ماشین از امینت بالایی برخوردار است و مخاطب آن چیز رو که مشاهده میکند برداشت میکند و این میتواند یکی از عوامل موفقیت یک بازاریاب خوب باشد.
وقتی سایتی رو طراحی میکنید حتما آنرو روی تمامی مرورگرهای معروف تست کنید تا به عملکرد درست آن پی ببرید.
فرض کنید عده ای از کاربران شما همگی از مرورگر کروم استفاده میکنند اما شما سایت خود را روی اینترنت اکسپلورر تست کرده اید و جواب گرفته اید اما سایت شما روی مرورگر کروم به خوبی باز نمیشود و همین میشود که همان عده ای که از کروم استفاده میکنند سایت شما رو ترک کرده و شما مخاطبینتون رو میبازید!!!.
فرض کنید سایتی دارید که به خدمات ماشین میپردازد.
مثلا گارانتی،لوازم یدکی و سایر چیزها از این دسته….
کدی رو طراحی کنید که تشخصی دهد مخاطب به دنبال چه چیزی و از چه طریق به سایت شما آمده است و پیغامی متناسب با آن چیز که مخاطب بدنبال آن به سایت شما امده است نمایش دهید این میتواند هوش سازنده سایت رو به مخاطب القا کند و همچنین مخاطبین شما نیز از این ترفند مصلما تعجب خواهد کرد.
درنظر بگیرید مخاطب شما در گوگل کلمه لوازم یدکی پراید رو سرچ کرده و به سایت شما مراجعه میکند و به محض ورود به سایت شما پیغامی مرتبط با همین مبحث مثلا “انواع لوازم یدکی پراید در بهترین کیفیت خدمت شما” رو به مخاطب نمایش میدهید با این کار شما میتوانید مخاطب رو کمی هیرت زده کنید.
عناوین سایت شما و تیترهای بکار برده در مطالب شما باید پرمعنی و پر محتوا همچنین ترغیب کننده و جذاب باشند تا وقتی مخاطب با عنوان سایت شما برخورد ترغیب شود مطالب شما یا خدمات شما یا محصول شما رو مورد مشاهده قرار دهد.
یک تصویر مناسب از محصول یا سرویسی که ارائه میدهید آماده کنید تا هرکسی با آن عکس برخورد یک سری از اهداف شما رو درک کند و هدف سایت شما رو نیز درک کند.
بطور کلی عکسی تهیه کنید که در برخورد اول مخاطب با آن مخاطب دید کلی نسبت به محصول یا سرویس شما پیدا کند و بتواند کمی به قابلیت ها و کارایی های آن پی ببرد.
محتواهایی که کاربر به دنبال آن است و آن در سایت شما وجود دارد رو طوری در سایتتان قرار دهید که بدون اسکرول در دسترس مخاطب قرار گیرد.
وقتی مخاطب توسط موتورهای جستجو بدنبال مطلبی به سایت شما هدایت میشود اما در و مرحله ی اول چیزی مبیند که با آن که میخواهد همخوانی ندارد سایت رو ترک میکند و این موجب کسر فروش یا کسر سود شما میشود.
چون مخاطب بدنبال چیزیت باید در مرحله ی اول آن چیزی که مخاطب میخواهد رو در دسترسش قرار داد چون ممکن است مخاطب یا کاربر اسکرول نکند و به پایین نرود بدنبال مطلبی که میخواست.
اخیرا سایت هایی رو مشاهده میکنید که به محضه ورود به آنها گم میشوید اصلا نمیدانید کجا باید دنبال مطلب بگردید و الآن کجای سایت هستید و یک حالت سردر گمی به شما دست میدهد.
پس مخاطبین سایت خود رو از این بهران نجات دهید سایتی طراحی نکنید که بسیار شلوغ است و پر از رنگ های تند و زننده ی جور واجور که ذهن مخاطب رو به گنگی میکشد.از سایتی ساده بهره بگیرید و زیبایی های آن رو با سادگی جلوه دهید هرچیز ساده ای صرفان نباید زشت باشد!!!.
سادگی درکنار زیبایی خود یکی از عوامل جذب کاربران است،وجود دکمه ها و بنرهای بزرگ،اکشن های بی مورد همگی موجب سردرگمی مخاطبین میشود.
فن بیان در القای منظور و به رساندن شما به هدفی که دارید بسیار کمک میکند.
سادگی خود یک جذابیت خاصی دارد به گفتگوی ساده ای در مطالبتان بپردازید عامیانه و دوستانه با مخاطبینتون به صحبت کردن بپردازید به هیچ وجه از کلمات سخت استفاده نکنید که خواندن آن کلمه فقط یک دیقه زمان بگیرد!
البته شما در کنار ساده صحبت کردن باید به این نکات توجه داشته باشید:
• سن مخاطبین
• میزان تحصیلات مخاطبین
• سطح علمی مخاطبین
• مخاطب شما از چه قشری است
و….
با توجه کردن به این نکات میتوانید در نوشتن یک متن خوب برای رساندن درست منظورتان به خود کمک کنید!.
همانطور که در قبل گفته شد مخاطبین همیشه آن چیز که اول میبیند رو تجزیه و تحلیل میکنند و طبق آن تصمیم میگیرند.
خود شما حتما برایتان پیش آمده که مواقعی که امتحان دارید وقتی جواب سوالی ۱۵ خط است به شدت براتون وحشتناکه اما اگه همان جواب به قطعات کوچکتری با تیتر بندی تقسیم شود به راحتی میتوانید با اون مواجه بشید.
همین عمل رو خودتون برای سایتتان پیاده سازی کنید.
وقتی مخاطب شما وارد سایت شما شده و مثلا شما توضیحاتی راجع به محصولتان داده اید که ۵۰ خط است رو مشاهده میکند مطمئنا از خواندن آن صرف نظر کرده و حوصله خواندن آنرو هم ندارد،اما اگر توضیحاتتون رو بخش بندی کنید و به قطعات کوچکتری تقسیم کنید و برای همین قطعات کوچکتر عنوانی مرتبط در نظر بگیرید متوجه میشوید که خیلی موثر تر خواهد بود.
مثال بارز آن همین مطلبیست که هم اکنون دارید مشاهده میکنید!.
همیشه بیاد داشته باشید که راجع به چه چیزی دارید مطلب مینویسید این رمز موفقیت شما در نوشتن توضیحات یا مطالب سایتتان است.
حتما برای شما هم پیش آمده که راجع به موضوعی صحبت میکنید اما سره از یک بحث دیگری در میاورید دلیلش همین عدم توجه به موضوع اصلی است.
مخاطب شما اول موضوع مطلب رو دیده و بعد آنرو مطالعه میکند اما در مطالعه میبیند که اصلا هیچ ربطی به عنوان آن مطلب ندارد و مقصر این عمر شما هستید.
پس به مخاطب آن چیزی رو بدهید که قولش رو دادید!
از بحث اصلی خودتان دور نشوید.
فرض کنید شما فروشنده گوشی موبایل هستید در اینترنت و کاربر شما از طریق سرچ کردن کلمه گوشی مشکی سامسونگ به سایت شما آمده اما شما آن گوشی رو تمام کرده اید بدین صورت مخاطب قصد ترک سایت شما رو میگیرد.شما میتوانید با نشان دادن مطالب مرتبط به مخاطب توجه آن رو دوباره جلب سایت خود کنید.مثلا با نشان دادن گوشی بارنگ ها دیگر از همان مدل در قسمت مطالب مرتبط نظر مخاطبتون رو عوض کنید.
از متن های چرخان و پر زرقو برق و مترحک و از تبلیغات رنگین و بزرگ و پنجره های پاپ آپ دوری کنید که هرچه بیشتر باشد مخاطبین شما نیز کمتر میشوند.تبلیغ های بیش از حد رابطه عکس با تعداد مخاطبین دارد!
شاید مخاطب شما بخواهد قبل از استفاده از محصول یا خدمات شما چرخی در سایت شما بزند از سایر مطالب دیدن کند و با استفاده از صفحه ی درباره ی ما سایتتان اطلاعاتی رو راجع به شما بدست بیاورد اگر مراجعه کردن به این نقاط از سایت شما برای مخاطب سخت باشد مصلما مخاطب از خرید از سایت شما صرف نظر خواهد کرد.
اصلا یکی از اصولی ترین نکات برای موفقیت در بازاریابی اینترنتی همین فعال بودن است نباید دست از تولید محتوا بردارید و باید همیشه بروز باشید.
اگر وقت کافی برای بروز بودن صرف نمیکنید درصد موفقیت شما یک درصد است اما اگر به همین یک درصد نیز اکتفا میکنید حداقل تاریخ انتظار مطالب خود رو حذف کنید تا مخاطب به قدیمی بودن مطالب شما پی نبرد!.
اگر برای معرفی درست محصولتون راهی جز نمایش دادن فایل فلشی در سایت خود ندارید باید امکانات آنرو در اختیار مخاطب قرار دهید در غیر اینصورت مخاطب وقتی سایت شما رو باز میکند اگر نرم افزار فلش پلیر رو نصب نداشته باشد نمیتواند آن قسمت رو مشاهده کند و در این صورت تاثیر منفی القا خواهد شد و به احتمال زیاد سایت شما رو ترک خواهد کرد.
اما مبحث دیگر در نظر گرفتن سرعت اینترنت کاربران است ممکن است شخصی از اینترنت کندی استفاده کند و همین امر سبب شود که سایت شما برای آن مخاطب دیر باز شود و بعد از باز شدن با مشاهده فیلم فلشی روبرو شود که مجبور به دانلود آن است تا محصول شما رو بشناسد مطمئا باشید شاید یک درصد از مخاطبین در سایت بمانند تا آن محصول رو مشاهده کنند.
پیشنهاد ما این است که اصلا از چنین فیلم های برای کسانی که اینترنت ایرانی دارند استفاده نکنید!!!.
مخاطبین شما وقتی مطلب مورد نظر خود را براحتی در سایتتان پیدا نکنند مجبور به جستجو کردن آن مطلب در سایت شما میشوند اما اگر شما از کادر جستجوی خوب یا کم امکاناتی برخوردار باشید مخاطب رو آزار میدهد.
کادر جستجویی طراحی کنید که مثلا براساس حروف الفبا یا بر اساس یک ویژگی خاص یک محصول بتواند آنرا پیدا کند و از قرار دادن کادرهای جستجوی اولیه و بی کاربرد خودداری کنید.
اگر در عرصه بازاریابی اینترنت عضو کسانی هستید که تازه کار نیستید از مزایایی که پس از استفاده از محصول شما شامل آن مخاطبینی که از محصول شما استفاده کرده اند شده تعریف کنید.
از آن مخاطبینی که از محصولتان استفاده کرده اند و از آن راضی هستند بخواهید که نظر خود را اعلام کنند و بخشی رو در نظر بگیرید تا بتوانند براحتی نظر خود را اعلام کنند تا سایر مخاطبین نیز بتوانند با توجه به نظرات آنها تصمیم مثبت تری بگیرند.
قرار دادن این بخش خیلی میتواند به فروش شما کمک کند اما دقت کنید که از مخاطبین واقعی که از محصول شما رو استفاده کردند استفاده کنید نه از مخاطبین غیر واقعی که همه ی آنها خودتان هستید،مخاطبین شما درک دارند و حقیقت رو از غیر حقیقت تشخیص میدهند و اگر کاری برخلاف خواسته ی آنها کنید به فروش خود لطمه ی بزرگی خواهید زد.
وقتی میخواهید کاربر مثلا فرمی رو برای شما پر کند و پر کردن آن فرم برای شما مهم است درخواست پرکردن آنرو در جای مناسب از کاربر بخواهید نه اینکه مثلا کاربر به هنگام دانلود از سایت شما باید اول فرمی رو پر کند!!!
تمامی این نکاتی که گفته شد برای رساندن مخاطب به آنچه هست که میخواهد.
با اضافه کردن چیزهایی که گفته شد و نیز با حذف کردن چیزهایی که گفته شد مخاطبین خود را به آنچه میخواهند برسانید تا شما هم به آنچه میخواهید برسید.
به زودی ترجمه خواهد شد.
SEO is an acronym for "search engine optimization" or "search engine optimizer." Deciding to hire an SEO is a big decision that can potentially improve your site and save time, but you can also risk damage to your site and reputation. Make sure to research the potential advantages as well as the damage that an irresponsible SEO can do to your site. Many SEOs and other agencies and consultants provide useful services for website owners, including:
Keep in mind that the Google search results page includes organic search results and often paid advertisement (denoted as "Ads" or "Sponsored") as well. Advertising with Google won't have any effect on your site's presence in our search results. Google never accepts money to include or rank sites in our search results, and it costs nothing to appear in our organic search results. Free resources such as Search Console, the official Webmaster Central blog, and our discussion forum can provide you with a great deal of information about how to optimize your site for organic search.
Before beginning your search for an SEO, it's a great idea to become an educated consumer and get familiar with how search engines work. We recommend starting here:
If you're thinking about hiring an SEO, the earlier the better. A great time to hire is when you're considering a site redesign, or planning to launch a new site. That way, you and your SEO can ensure that your site is designed to be search engine-friendly from the bottom up. However, a good SEO can also help improve an existing site.
Some useful questions to ask an SEO include:
While SEOs can provide clients with valuable services, some unethical SEOs have given the industry a black eye through their overly aggressive marketing efforts and their attempts to manipulate search engine results in unfair ways. Practices that violate our guidelines may result in a negative adjustment of your site's presence in Google, or even the removal of your site from our index. Here are some things to consider:
One common scam is the creation of "shadow" domains that funnel users to a site by using deceptive redirects. These shadow domains often will be owned by the SEO who claims to be working on a client's behalf. However, if the relationship sours, the SEO may point the domain to a different site, or even to a competitor's domain. If that happens, the client has paid to develop a competing site owned entirely by the SEO.
Another illicit practice is to place "doorway" pages loaded with keywords on the client's site somewhere. The SEO promises this will make the page more relevant for more queries. This is inherently false since individual pages are rarely relevant for a wide range of keywords. More insidious, however, is that these doorway pages often contain hidden links to the SEO's other clients as well. Such doorway pages drain away the link popularity of a site and route it to the SEO and its other clients, which may include sites with unsavory or illegal content.
If you feel that you were deceived by an SEO in some way, you may want to report it.
In the United States, the Federal Trade Commission (FTC) handles complaints about deceptive or unfair business practices. To file a complaint, visit: http://www.ftc.gov/ and click on "File a Complaint Online," call 1-877-FTC-HELP, or write to:
Federal Trade Commission CRC-240 Washington, D.C. 20580
If your complaint is against a company in a country other than the United States, please file it at http://www.econsumer.gov/.
Amazingly, we get these spam emails too:
"Dear google.com, I visited your website and noticed that you are not listed in most of the major search engines and directories..."
Reserve the same skepticism for unsolicited email about search engines as you do for "burn fat at night" diet pills or requests to help transfer funds from deposed dictators.
Beware of SEOs that claim to guarantee rankings, allege a "special relationship" with Google, or advertise a "priority submit" to Google. There is no priority submit for Google. In fact, the only way to submit a site to Google directly is through our Add URL page or by submitting a Sitemap and you can do this yourself at no cost whatsoever.
Ask for explanations if something is unclear. If an SEO creates deceptive or misleading content on your behalf, such as doorway pages or "throwaway" domains, your site could be removed entirely from Google's index. Ultimately, you are responsible for the actions of any companies you hire, so it's best to be sure you know exactly how they intend to "help" you. If an SEO has FTP access to your server, they should be willing to explain all the changes they are making to your site.
Avoid SEOs that talk about the power of "free-for-all" links, link popularity schemes, or submitting your site to thousands of search engines. These are typically useless exercises that don't affect your ranking in the results of the major search engines -- at least, not in a way you would likely consider to be positive.
While you consider whether to go with an SEO, you may want to do some research on the industry. Google is one way to do that, of course. You might also seek out a few of the cautionary tales that have appeared in the press, including this article on one particularly aggressive SEO: http://seattletimes.nwsource.com/html/businesstechnology/2002002970_nwbizbriefs12.html. While Google doesn't comment on specific companies, we've encountered firms calling themselves SEOs who follow practices that are clearly beyond the pale of accepted business behavior. Be careful.
While Google never sells better ranking in our search results, several other search engines combine pay-per-click or pay-for-inclusion results with their regular web search results. Some SEOs will promise to rank you highly in search engines, but place you in the advertising section rather than in the search results. A few SEOs will even change their bid prices in real time to create the illusion that they "control" other search engines and can place themselves in the slot of their choice. This scam doesn't work with Google because our advertising is clearly labeled and separated from our search results, but be sure to ask any SEO you're considering which fees go toward permanent inclusion and which apply toward temporary advertising.
There are a few warning signs that you may be dealing with a rogue SEO. It's far from a comprehensive list, so if you have any doubts, you should trust your instincts. By all means, feel free to walk away if the SEO:
درفش کاویانی در اساطیر ایران، به قیام کاوه آهنگر علیه ظلم و ستم آژیدهاک (ضحاک) برمیگردد. ضحاک ماردوش شاهی است که در اثر بی عدالتی و ظلم شیطان شانههایش را بوسه میزند و از جای بوسهها مارهایی می رویند. ضحاک برای اینکه زنده بماند باید روزانه مغز دو جوان را به مارها بدهد و کاوه آهنگر نیز کسی است که هفده فرزندش قربانی مارها شده است. در این هنگام، کاوه برای آن که مردم را علیه ضحاک بشوراند، پیشبند چرمی خود را بر سر چوبی میکند و آن را بالا می گیرد تا مردم گرد او آیند. سپس با کمک مردم، کاخ فرمانروای ضحاک خونخوار را در هم می کوبد و فریدون را بر تخت شاهی می نشاند. فریدون نیز پس از آینکه به شاهی رسید فرمان می دهد تا چرم پیشبند کاوه را با دیباهای زرد و سرخ و بنفش بیارایند و زر و گوهر به آن بیافزایند و آن را درفش شاهی خواند. و بدین شکل کلمه درفش کاویانی پدید آمد.
.
بعدها نیز هر پادشاهی به آن گوهری میافزود تا در شب نیز درفش کاویان بیشتر بدخشد. درفش کاویان نشان جمشید و نشان فریدون نیز نامیده میشد
از نظر تاریخی در متون اوستایی و هیچ یک از نوشتههای بجا مانده از دوران هخامنشی، سلوکی و اشکانی اشاره مستقیمی به درفش کاویانی نشدهاست. پژوهشگران امروزی در مورد اینکه آیا درفش کاویانی جدا از روایتهای اسطورهای یک واقعیت تاریخی بودهاست محتاطانه برخورد میکنند. [۳] بیشتر دانش ما در مورد درفش کاویانی به منابع اسلامی بر میگردد. محمد بن جریر طبری در کتاب خود به نام تاریخ الامم و الملوک مینویسد: درفش کاویان از پوست پلنگ درست شده، به درازای دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بین نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است، ۶۰ سانتی متر به حساب آوریم، تقریباً پنج متر عرض و هفت متر طول میشود. ابوالحسن مسعودی نیز به همین موضوع اشاره میکند. ابن خلدون گزارش میکند که درفش کاویانی دارای ستارهای بود و چنین اعتقادی وجود داشت که تا زمانی که کسی که این درفش را حمل میکند شکست ناپذیر است. [۳] کاوه فرخ بیان میکند که بالاترین نشان دوره ساسانی درفش کاویانی میباشد و تصویری بازسازی شدهای از درفش کاویان بر اساس شاهنامه ارایه میدهد.[۴] به هنگام حمله اعراب به ایران، در جنگ قادسیه درفش کاویان به دست آنان افتاد و چون آن را نزد عمر بن خطاب، خلیفه مسلمانان، بردند، وی از بسیاری گوهرها، درها و جواهراتی که به درفش آویخته شده بود، دچار شگفتی شد و به نوشته تاریخ بلعمی عمر خلیفه مسلمین دستور داد تا گوهرهای آنرا بردارند و آنرا بسوزانند.[۳
درفش کاویانی نقشی نمادین در بین جنبشهای با تفکرات ملی گرایانه ایران از آغاز اسلام تاکنون بازی کرده است. یعقوب لیث صفاری در هنگام قیام خود بر علیه عباسیون در شعری که از طرف او برای خلیفة عباسی ارسال شد، چنین نوشت : «درفش کاویان (عَلَم الکابیان ) همراه من است و امیدوارم که زیر لوای آن بر ملتها حکومت کنم » [۵]
در دوران مدرن درفش کاویانی نقشی نمادین در جنبشهای ملی گرایانه و سیاسی داشت. این نماد نه تنها در جنبشهای سیاسی پوپولیست جایگاه خاصی داشت. بلکه نمادی بود که در ملی گرایی مدرن ایران تواماً داری نقشی عقیدتی، فرهنگی و روشنفکری بوده است.[۶]
زادن فریدون :
از ايرانيان آزاده مردي بود بنام«ابتين» كه نژادش به شاهان قديم ايران و طهمورث ديو بند ميرسيد. زن وي «فرانك» نام داشت. از اين دو فرزندي نيك چهره و خجسته زاده شد. او را فريدون نام نهادند. فريدون چون خورشيد تابنده بود و فره و شكوه جمشيدي داشت. ابتين برجان خود ترسان بود و از بيم ضحاك گريزان. سرانجام روزي گماشتگان ضحاك كه براي مارهاي كتف وي در پي طعمه مي گشتند به آبتين بر خوردند . او را به بند كشيدند و به جلاد سپردند. فرانك، مادر فريدون، بي شوهر ماند و وقتي دانست ضحاك در خواب ديده كه شكستش به دست فريدون است بيمناك شد. فريدون را كه كودكي خردسال بود برداشت و به چمن زاري برد كه چراگاه گاوي نامور به نام « بر مايه» بود. از نگهبان مرغزار بزاري درخواست كرد كه فريدون را چون فرزندي خود بپذيرد و بشير برمايه بپرورد تا از ستم ضحاك در امان باشد.
آگهی یافتن ضحاک:
نگهبان مرغزار پذيرفت و سه سال فريدون را نزد خود نگاه داشت و بشير گاو پرورد. اما ضحاك دست از جستجو برنداشت و سرانجام دانست كه فريدون را بر مايه در مرغزار مي پرورد. گماشتگان خود را بدستگيري فريدون فرستاد. فرانك آگاه شد و دوان دوان به مرغزار آمد و فريدون را برداشت و از بيم ضحاك رو بصحرا گذاشت و بجانب كوه البرز روان شد. در البرز كوه فرانك فريدون را به پارسائي كه در آنجا خانه داشت و از كار دنيا فارغ بود سپرد و گفت « اي نيكمرد، پدر اين كودك قرباني ماران ضحاك شد. اما فريدون روزي سرور و پيشواي مردمان خواهدشد و كين كشتگان را از ضحاك ستمگر باز خواهد گرفت. تو فريدون را چون پدر باش و او را چون فرزند خود بپرور.» مرد پارسا پذيرفت وبپرورش فريدون كمر بست.
بزرگ شدن فریدون:
سالي چند گذشت و فريدون بزرگ شد . جواني بلند بالا و زورمند و دلاورشد. اما نمي دانست فرزند كيست . چون شانزده ساله شد از كوه بدشت آمد و نزد مادر خود رفت و از او خواست تا بگويد پدرش كيست و از كدام نژاد است. آنگاه فرانك راز پنهان را آشكار كرد و گفت « اي فرند دلير، پدر تو آزاد مردي از ايرانيان بود . نژاد كياني داشت و نسبتش به پشت طهمورث ديوبند پادشاه نامدار ميرسيد. مردي خردمند و نيك سرشت و بي آزار بود. ضحاك ستمگر او را به دست جلادان سپرد تا از مغزش براي ماران غذا ساختند. من بي شوهر شدم و تو بي پدر ماندي . آنگاه ضحاك خوابي ديد و اختر شناسان و خواب گزاران تعبير كردند كه فريدون نامي از ايرانيان بجنگ وي بر خواهد خاست و او را به گرز گران خواهد كوفت. ضحاك در جستجوي تو افتاد . من از بيم تو را به نگهبان مرغزاري سپردم تا تورا پيش گاو گرانمايه اي كه داشت بپرورد. به ضحاك خبر بردند. ضحاك گاو بي زبان را كشت و خانه ما را ويران كرد. ناچار از خانه امان بريدم و تو را از ترس مار دوش ستمگر به البرز كوه پناه دادم.»
خشم فريدون
فريدون چون داستان را شنيد خونش به جوش آمد و دلش پر درد شد و آتش كين در درونش شعله زد. رو به مادر كرد و گفت: « مادر ، حال كه اين ضحاك ستمگر روز ما را تباه كرده و اين همه از ايرانيان را به خون كشيده من نيز روزگارش را تباه خواهم ساخت. دست بشمشير خواهم برد و كاخ وايوان او را با خاك يكسان خواهم كرد.»
فرانك گفت: « فرزند دلاورم، اين شرط دانايي نيست. تو نمي تواني با جهاني در افتي.ضحاك ستمگر زورمند است و سپاه فراوان دارد. هر زمان كه بخواهد از هر كشور صد هزار مرد جنگي آماده كارزار بخدمتش ميآيند. جواني مكن و روي از پند مادر مپيچ و تا راه و چاره كار را نيافته اي دست به مشير مبرو»
بيم ضحاك
از آنسوي ضحاك از انديشه فريدون پيوسته نگران و ترسان بود و گاه به گاه از وحشت نام فريدون را بر زبان مي راند. مي دانست كه فريدون زنده است و به خون او تشنه. روزي ضحاك فرمان داد تا بارگاه را آراستند. خود بر تخت عاج نشست و تاج فيروز ه بر سر گذاشت و دستور داد تا موبدان شهر را حاضر كردند. آنگاه روي به آنان كرد و گفت: « شما آگاهيد كه من دشمني بزرگ دارم كه گرچه جوان است اما دلير و نامجوست و در پي بر انداختن تاج و تخت من است. جانم ازانديشه اين دشمن هميشه در بيم است. بايد چاره اي جست: بايد گواهي نوشت كه من پادشاهي دادگر و بخشنده ام و جز راستي و نيكي نورزيده ام تا دشمن بد خواه بهانه كين جوئي نداشته باشد. بايد همه بزرگان و نامداران اين نامه را گواهي كنند.»
ضحاك ستمگر و تند خو بود. از ترس خشمش همه جرأت خود را باختند و بر دادگري ونيكي و بخشندگي ضحاك ستمگر گواهي نوشتند.
دادخواهي كاوه
در همين هنگام خروش و فريادي دربارگاه برخاست و مردي پريشان و داد خواه دست بر سر زنان پيش آمد و بي پروا فرياد بر آورد كه « اي شاه ستمگر ، من كاوه ام ، كاوه آهنگرم. عدل و داد تو كو؟ بخشندگي و رعيت نوازيت كجاست؟ اگر تو ستمگر نيستي چرا فرزندان مرا به خون مي كشي؟ من هجده فرزند داشتم . همه را جز يك تن، گماشتگان تو به بند كشيدند و بجلاد سپردند. بد انديشي و ستمگري را اندازه ايست. بتو چه بدي كردم كه برجان فرزندانم نبخشيدي؟ من آهنگري تهيدست و بي آزارم ، چرا بايد از ستم تو چنين آتش بر سرم بريزد؟ چه عذري داري؟ چرا بايد هفده فرزند من قرباني ماران تو شوند؟ چرا دست از يگانه فرزندي كه براي من مانده است بر نميداري؟ چرا بايد اين تنها جگر گوشه من، عصاي پيري من، يگانه يادگار هفده فرزند من نيز فداي چون تو اژدهائي شود؟» ضحاك از اين سخنان بي پروا به شگفت آمد و بيمش افزون شد. تدبيري انديشيد و چهره مهربان به خود گرفت و از كاوه دلجوئي كرد و فرمان داد تا آخرين فرزند او را از بند رها كردند و آوردند و به پدر سپردند. آنگاه ضحاك به كاوه گفت « اكنون كه بخشندگي ما را ديدي و دادگري ما را آزمودي تو نيز بايد اين نامه را كه سران و بزرگان در دادجوئي و نيك انديشي من نوشته اند گواهي كني.»
شوريدن كاوه
كاوه چون نامه را خواند خونش به جوش آمد. رو به بزرگان و پيراني كه نامه را گواهي كرده بودند نمود و فرياد بر آورد كه « اي مردان بد دل و بي همت، شما همه جرأت خود را از ترس اين ديو ستمگر باخته و گفتار او را پذيرفته ايد و دوزخ را به جان خود خريده ايد . من هرگز چنين دروغي را گواهي نخواهم كرد و ستمگر را دادگر نخواهم خواند.» سپس آشفته به پا خاست و نامه را سر تا به بن دريد و به دور انداخت و خروشان و پرخاش كنان با آخرين فرزند خود از بارگاه بيرون رفت. پيشگير چرمي خود را برسر نيزه كرد و بر سر بازار رفت و خروش بر آورد كه « ايمردمان، ضحاك ماردوش ستمگري ناپاك است. باييد تا دست اين ديو پليد را از جان خود كوتاه كنيم و فريدون والانژاد را بسالاري برداريم و كين فرزندان وكشتگان خود را بخواهيم. تاكي بر ما ستم كنند و ما دم نزنيم؟»
سالاری فریدون :
سخنان پرشور كاوه در دلها نشست. مردم در پي كاوه افتادند و گروهي بزرگ فراهم شد. كاوه با چرمي كه بر سر نيزه كرده بود از پيش مي رفت و گروه داد خواهان و كين جويان در پي اوميرفتند، تا بدرگاه فريدون رسيدند. بدو خبر دادند كه مردمي خروشان و پر كينه از راه ميرسند و كاوه آهنگر با چرم پاره اي كه بر سر نيزه كرده از پيش ميايد. فريدون درفش چرمين را بفال نيك گرفت. بميان ايشان رفت و بگفتار ستمديدگان . گوش داد. نخست فرمان داد تا چرم پاره كاوه را با پرنيان و زر و گوهر آراستند و آنرا «درفش كاوياني» خواندند. آنگاه كلاه كياني بسر گذاشت و كمر برميان بست و سلاح جنگ پوشيد و نزد مادر خود فرانك آمد كه « مادر، روز كين خواهي فرا رسيده. من بكارزار ميروم تا بياري يزدان پاك كاخ ستم ضحاك را ويرن كنم. تو با خدا باش و بيم بدل راه مده.» چشمان فرانك پر آب شد. فرزند را به يزدان سپرد و روانه پيكار ساخت.
گرز گاو سر فريدون دو بردار داشت كه ازو بزرگتر بودند. چون آماده نبرد شد نخست نزد برادران رفت و گفت « برادران ، روز سرفرازي ما و پستي ضحاك ماردوش فرا رسيده. در جهان سرانجام نيكي پيروز خواهد شد. تاج و تخت كياني از آن ماست و به ما باز خواهد گشت. من اكنون به نبرد ضحاك ميروم. شما آهنگران و پولاد گران آزموده را حاضر كنيد تا گرزي براي من بسازند.» برادران ببازار آهنگران رفتند و بهترين استادان را نزد فريدون آوردند. فريدون پرگار برداشت و صورت گرزي كه سر آن مانند سر گاوميش بود بر زمين كشيد و آهنگران بساختن گرز مشغول شدند. چون گرز گاو سر آماده شد فريدون آنرا به دست گرفت و بر اسبي كوه پيكر نشست و به سرداري سپاهي كه از ايرانيان فراهم شده بود و دم بدم افزوده ميشد روي به جانب كاخ ضحاك نهاد.
فرستاده ايزدي با دلي پر كين و رزمجو در پيش سپاه مي تاخت و منزل به منزل مي آمد تا شامگاه شد. آنگاه سپاه، بنه افگند و فريدون فرود آمد. در تيرگي شب جواني خوب روي پري وار نزد او خراميد و با او سخن گفت و راه گشودن طلسم هاي ضحاك و باز كردن بند ها را به وي آموخت . فريدون دانست كه آن فرستاده ايزدي است و بخت باوي يار است. شادان شد و چون خورشيد بر آمد روي بجانب ضحاك گذاشت. چون به كنار اروند رود رسيد به رودبانان پيغام داد تا زورق و كشتي بياورند و سپاه او را از آب بگذرانند. رئيس رودبانان عذر آورد كه بي اجازه ضحاك نمي تواند فرمان بپذيرد . فريدون خشمگين شد و بر اسب نشست و بي پروا بر آب زد. سرداران و سپاهان وي نيز چنين كردند. رودبانان پراكنده شدند و به اندك زماني فريدون با سپاه خود از رود گذشت و بخشكي رسيد و بجانب شهر تاخت.
گشودن کاخ ضحاک :
چون به يك ميلي شهر رسيد كاخي ديد بلند و آراسته كه سر بر آسمان داشت و چون نوعروسي زيبا بود. دانست كه كاخ ضحاك ستمگرست. گرز گاو سر را بدست گرفت و پا در كاخ گذاشت. ضحاك خود در شهر نبود. نگهبانان كاخ نره ديوان پيش آمدند . فريدون گرز را بر سر آنها كوفت و آنان را از پاي در آورد . همچنان پيش مي رفت و ياران ضحاك را بر خاك ميانداخت تا به بارگاه رسيد. تخت ضحاك آنجا بود. تخت را به دست آورد و بر آن نشست. سپاهان فريدون نيز در كاخ ضحاك جا گرفتند. آنگاه فريدون به شبستان ضحاك كه دختران خوب روي در آن گرفتار بودند در آمد و شهر نواز و ارنواز دختران جمشيد را كه از ترس هلاك رام ضحاك شده بودند بيرون آورد. دختران جمشيد شادي كردند و اشك بر رخسار افشاندند و گفتند « ما سالها در پنجه ضحاك ديو خو اسير بوديم و از ماران او رنج مي برديم . اكنون يزدان را سپاس كه به دست تو آزاد شديم.»
فريدون به تخت نشست و شهر نواز و ارنواز را بر راست و چپ خود نشاند و نويد داد كه بزودي پي ضحاك را از خاك ايران خواهد بريد.
گزارش كند رو به ضحاك
كليد گنجهاي ضحاك بدست مردي بود بنام « كندرو» كه با آنكه بيدادگري را چندان دوست نمي داشت نسبت بضحاك بسيار وفادار بود. كاخ ضحاك نيز بدست وي سپرده بود. چون به كاخ در آمد ديد جواني نيرومند و سرو بالا بر تخت ضحاك نشسته و گرزي گاو سر بدست دارد و شهرنواز و ارنواز را نيز بر دو طرف خود نشانده و بشادي و رامش مشغول است. كندرو آرام پيش رفت و نماز برد و فريدون را ثنا گفت و ستايش كرد. فريدون او را پيش خواند و فرمان داد تا بزمي بسازد و خواننده و نوازنده بخواند و خواني رنگين فراهم كند. كندرو فرمان برد و هر چه فريدون دستور داده بود فراهم كرد. اما چون بامداد شد پنهان بر اسب نشست و تازان به نزد ضحاك رفت و گفت «اي شاه، پيداست كه به تخت از تو روي پيچيده. سه جوان دلاور از كشور ايران با سپاه فراوان بكاخ تو روي آوردند. از آن سه آنكه كوچكتر است گرزي گران چون پاره اي كوخ بدست دارد و خورشيد وار مي درخشد و اوست كه همه جا پاي پيش مي نهد و سروري دارد. بكاخ تو در آمد و بر تخت نشست و همه كسان و پيروان تو فرماندار او شدند.»
ضحاك برگشتن بخت را باور نداشت. گفت « نگران مباش شايد اينان به مهماني آمدند. از آمدن آنان شاد بايد بود.» كندرو گفت « شاها، اين چگونه مهماني است كه با گرز گاو به مهماني ميايد و آن را بر سر نگهبانان قصر مي كوبد و بر تخت تو مينشيند و آئين تو را زير پا مي گذارد؟»
ضحاك گفت « غمگين مباش، گستاخي ميهمان را مي توان به فال نيك گرفت.» كندرو فرياد برآورد كه « اي شاه اگر اين دلاور مهمان است با شبستان تو چه كار دارد؟ اين چگونه مهماني است كه زنان تو شهرنواز و ارنواز را از شبستان تو بيرون كشيده و با آنان راز مي گويد و مهر مي ورزد؟»
ضحاك چون اين سخن بشنيد چون گرگ بر آشفت و درخشم رفت و بر كندرو غضب كرد و زبان بدشنام گشود. سپس سراسيمه بر اسب نشست و با سپاهي گران از بيراهه روي به جانب فريدون گذاشت.
نبرد ضحاک و فریدون :
چون ضحاك با سپاه خود به شهر رسيد ديد همه مردم شهر از پير و جوان بر او شوريده و فريدون را به سالاري پذيرفته اند . مردمان چون از رسيدن سپاه ضحاك آگاه شدند يكباره بر آن تاختند. سپاهيان فريدون نيز به ياري آمدند. از بام و ديوار سنگ و خشت چون تگرگ بر سر سپاه ضحاك مي ريخت. هنگامه جنگ چنان گرم شد كه از گرد كارزار آسمان تيره گرديد و كوه به ستوه آمد. ضحاك بر خود مي پيچيد و بر رشك حسد خون مي خورد. وقتي دانست از سپاهش كاري ساخته نيست از لشكر جداشد و پنهان به كاخ خود كه به دست فريدون افتاده بود در آمد. ديد فريدون به جاي وي فرمان مي دهد و زر و گوهر مي بخشد و ارنواز و شهر نواز نيز به خدمت او در آمده اند.
آتش رشكش تيز تر شد . خنجري آبگون از كمر بر كشيد و به جانب دختران جمشيد شتافت تا آنا را هلاك كند. فريدون بيدار بود. چون باد فراز آمد و گرز گاو سر را بر افروخت و سخت بر سر ضحاك كوفت. ترك ضحاك از آن ضربت سهمگين خردشد و ستمگر و ناتوان بر خاك افتاد. فريدون خواست به ضربه ديگر او را نابود سازد كه باز پيك ايزدي ظاهر شد و به فريدون گفت « او را مكش، او را در بند كن و در كوه دماوند زنداني ساز . زمان كشتن وي هنوز نرسيده.»
ضحاک در بند :
پس فريدون بندي از چرم شير فراهم كرد و دست و پاي ضحاك را سخت به بند پيچيد و او را خوار و زار بر پشت اسبي انداخت و بجانب كوه دماوند برد. در آنجا غاري ژرف بود. فرمود تا ميخهاي كلان حاضر كردند وضحاك بيداد گر را در غار زنداني ساخت و بند او را بر سنگ كوفت تا جهان از وجود ناپاكش آسوده باشد. آنگاه فريدون بزرگان و آزادگان را گرد كرد و گفت « ضحاك ستم پيشه سالها جور كرد و مردم اين ديار را بخاك و خون كشيد و از آئين يزدان و رسم داد ونيكي ياد نكرد. يزدان پاك مرا برانگيخت كه روي زمين را از آفت ستم او پاك كنم. خدا را سپاس كه توفيق يافتم و بر ستمگر چيره شدم. از من جز نيكي و راستي و آئين يزدان پرستي نخواهيد ديد. اكنون همه كردگار را سپاس گوئيد و سلاح جنگ را به يكسو گذاريد . به سر خان و مان خود رويد و آرام و آسوده باشيد.»
مردمان شاد شدند و فرمان بردند. فريدون بر تخت شاهي نشست و بداد و دهش پرداخت. رسم بيداد بر افتاد و جهان آرام گرفت.
به تخت نشستن فریدون :
فريدون نخستين روز مهر ماه بتخت نشست و تاج كياني بسر گذاشت. مردم به شاهنشاهي او دل آسوده گشتند و شادي كردند و آتش افروختند و باده نوشيدند و جشن به پا كردند و آنروز را عيد خواندند و اين عيد ساليان دراز در ميان ايرانيان بنام«جشن مهر گان» پايدار ماند. فرانك، مادر فريدون، هنوز از بتخت نشستن فرزندش آگاه نبود. چون آگاه شد خداوند را نيايش كرد و سرو تن را شست و به پيشگاه فريدون آمد و سر بر آستان گذاشت و خداوند را سپاس گفت و شادماني كرد و آنگاه بچاره نيازمندان پرداخت. درويشان و تهيدستان را در نهان مال و خواسته داد و تا هفت روز بخشش مي كرد، چنانكه تهيدستي نماند آنگاه ساز بزم كرد و خواني آراسته انداخت و بزرگان و فرزانگان را بسپاس بر افتادن ضحاك مهمان كرد. سپس گنج هائي را كه تا آن زمان پنهان داشته بود بگشود و جامه و گوهر و زين افزار و سلاح و كلاه و كمر بسيار با خواسته فراوان بفرزند تاجدارش ارمغان كرد. گردن فرازان و بزرگان لشكر فريدون و فرانك را ستايش كردند و سپاس گفتند و زر و گوهر را بهم آميختند و برتخت شاهنشاه فرو ريختند و آفرين يزدان را بر آن تاج و تخت رنگين خواستار شدند و براي پادشاه برومندي و جاوداني خواستند. فريدون چون پادشاهيش استوار شد به گرد جهان بر آمد تا در آباداني زمين بكوشد و دست بدي و زشتي را كوتاه كند . فريدون پانصد سال زيست . در روزگار وي جهان، خرم و آباد و آراسته شد و ويرانيهاي ضحاك ناپديد گرديد.
فرزندان فریدون :
فريدون در پنجاه سال نخستين زندگي سه فرزند يافت:
ببالا چون سرو و برخ چون بهار بهر چيز ماننده شهريار چيزي نگذشت كه پسران فريدون باليدند و جوان شدند.فريدون بر آنها نظر كرد ، هر سه را برومند و دلير و در خور تاج و تخت ديد . در انديشه پيوند آنان افتاد. فريدون دستوري آزموده و خردمند بنام جندل داشت . وي را پيش خواند و انديشه خود را با وي در ميان گذاشت و گفت پسران من بزرگ شده اند و هنگام پيوند ايشان است. بايد دختراني در خور ايشان جست. تو كه خردمند و فرزانه اي جستجو كن مگر سه خواهر از يك پدر و مادر كه نيك چهره و فرخ نژاد باشند بيابي. جندل چند تن از ياران نيكخواه خود را برداشت و سير و سفر آغاز كرد و از هر كس جويا مي شد تا آنكه به يمن رسيد و وصف دختران پادشاه يمن را شنيد. خوب جستجو كرد و دانست كه سزاوار پسران فريدون اين دختران اند.
|
31 مرداد 91 - 08:56
|
داستان كاوه آهنگر چیست؟
- این سوال منقضی شده است. و بهترین جواب توسط رای کاربران انتخاب شده است.
|
91/6/2 (11:02)
ماجرای ضحاک ماردوش از شنیدنی ترین داستان های شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی این شاعر آزاده ایرانی است که در آن به کاوه آهنگر اشاره میشود:مرداس از فرمانروایان قدرتمند عربی بود که پسری بدگوهر و بدذات به نام ضحاک داشت.ضحاک با همفکری شیطان که در لباس پیرمردی خیرخواه بر او آشکار میشود،پر انگیزه به کشتن پدر و رسیدن به قدرت و فرمانروایی میشود و پدرش را در حال نیایش از پای در می آورد.ضحاک بر تخت شاهی نشست میکند و به مدت هزار سال حکمرانی میکند.از جای بوسه ای که شیطان بر شانه های ضحاک میزند دو مار میرویند.ضحاک درمانده و به دنبال پزشک بود که این بار شیطان در لباس پزشک برای تیمار وی آشکار شد و به او میگوید که باید هر روز مغز دو جوان را برای آن دو مار پخت کنند و به آنان بخورانند.دژخیمان ضحاک برای زنده نگهداشتن ماران ضحاک روزانه دو جوان از پارسیان را بر می گزیدند و می کشتند.این کشتار بر پارسیان گران افتاد و دو دلیرمرد یکی ارمایل و دیگری گرمایل به چاره اندیشی برآمدند.بعد از راهیابی به دربار ضحاک به خوالیگری پرداختند.چون دژخیمان دو جوان به نزد ایشان می آوردند یکی را رهایی میدادند و به او بز و میش میدادند تا راه دشت و کوه را پی گیرند و دوباره به دست دژخیمان ضحاک نیفتند.به گفته فردوسی کردهای امروز از تخمه و نژاد همان جوانان نجات یافته از دست دژخیمان ضحاک به دست دو خوالیگر پارسی هستند. شبی ضحاک که در کنار ارنواز یکی از دختران جمشید- پادشاه ایران زمین خوابیده بود که خوابی آشفته وی را با نعره ای از خواب پرانید.در خواب دید که سه مرد جنگی به وی حمله بردند و او را کت بسته در مقابل مردم به سوی دماوند میراندند.اخترشناسان و موبدان به او گفتند که تاج و تخت او دیر نخواهد پایید.چون فریدون بالغ شود و به مردی برسد با گرز پولادین و گاونشانش که نشان خاندان اشفیان است بر سر تو خواهد کوبید و تو را به خواری خواهد بست و بر تخت تو خواهد نشست. آبتین پدر فریدون در هنگام گریز به دست دژخیمان ضحاک کشته میشود و فرانک مادر فریدون وی را به نگهبان مرغزاری میسپارد و از او میخواهد که فریدون را تیمار کند.فریدمن بعد از 16 سال سراغ مادرش را می گیرد و از البرز کوه نزد فرانک می آید تا از او در مورد خودش سؤال کند.ضحاک همچنین از فریدون هراسان بود و از هراس وی شب و روز نداشت. سرانجام ضحاک برای مشروعیت بخشیدن به حکومت اهریمنی خویش بزرگان و مهتران را فرا خواند و از آنان خواست که بر نوشته ای گواهی دهند که ضحاک جز نیکی و داد نخواسته و نجسته است.در میان جمعیت کاوه آهنگر به ضحاک می خروشد که من کاوه دادخواه،آهنگری بی آزار هستم که تو را نیکخواه و دادگر نمی دانم.مغز فرزندان من خوراک ماران تو شده اند و اکنون هم یکی از فرزندان من نزد تو گرفتار است.ضحاک دستور می دهد که فرزند وی را آزاد کنند و به وی باز گردانند.پس از آنکه کاوه از مجلس خارج شد مردم به دور وی گرد آمدند.کاوه پیشبند چرمی آهنگری خود را بر سر نیزه می کند (این نیزه در فرهنگ فارسی به درفش کاویانی نامدار است).کاوه از مردم میخواهد که از فریدون پیروی کنند و بر علیه ضحاک بشورند. فریدون چون روزگار را بر ضحاک آشفته می بیند کلاه کیانی بر سر می کند و به نزد مادرمی آید به او میگوید که به سوی میدان خواهد رفت و از مادر میخواهد که برایش نیایش کند. در خرداد روز«روز ششم ماه» فریدون با سپاهیان به جنگ ضحاکیان میرود.ضحاک را دست بسته و خوار به لاریجان و سپس البرز کوه میبرد و در غاری که بن آن ناپیدا بود می آویزد.روز پیروزی فریدون بر ضحاک روزیست که جشن مهرگان در آن روز برگزار میشود؛جشنی که در آن سپیدی بر سیاهی و جهل پیروز میشود. |
|
1. 91/6/3 (22:22)
داستان افتادن پادشاهی ایران در دست ضحاک ماردوش غذای مارها مغز سر انسان چنتا بچهای کاوه کشته میشند برای خوراک مار ها قیام کاوه و به بند کشیدن ضحاک در این داستان کاوه چرم اهنگری خود را بر سر نیزه کرد که بعد ها به عنوان درفش کاویان پرچم ایران شد کلا اینداستان اولین قیام مردمی ایران بر ضد ظلم و ستم یک پادشاه است
|
2. 91/6/13 (18:41)
حمیده احمدیان راد ضحاك پادشاه تازی انسانی ناپاك بود. او برای این كه دو ماری كه بر شانه اش روییده بودند را سیر نگهدارد، هر روز مغز دو انسان را به آنها می داد. او شبی در خواب دید كه پسر جوانی با گرز بر سر او می كوبد. یك پیشگو به او گفت این پسر فریدون نام دارد. ضحاك هرچه به دنبال فریدون گشت او را پیدا نكرد. بنابراین به راه حلی فكر كرد. راه حلش این بود كه گواهی ای بنویسد و همه بزرگان آن را امضا كنند. براساس این گواهی ضحاك به جز نیكی كاری نكرده است و حرفی جز به راستی نزده است. همه بزرگان به ناچار این گواهی را امضا کردند. اما ناگهان صدای داد و فریاد كسی از بیرون به گوش رسید. وی کاوه آهنگر نام داشت که درفش کاویانی او در تاریخ مشهور است. ضحاك دستور داد كسی كه داد و فریاد می كرد را به داخل بیاورند. وقتی آن مرد به داخل كاخ آمد، دو دستش را بر سرش كوبید و فریاد زد:"منم كاوه كه عدالت می خواهم. اگر تو عادلی به فرزند من رحم كن. من 18 پسر داشتم که تنها یکی از آنها باقی مانده است. مغز آخرین پسر من هم قرار است غذای ماران تو شود. من یک آهنگر بی آزارم. جوانی من به پایان رسیده و اگر این پسرم را بکشی فرزندی هم برایم باقی نمی ماند. اگر تو پادشاه هفت کشوری چرا رنج و سختیش را ما باید بکشیم. ای پادشاه ستم هم اندازه ای دارد. چرا ماران دوش تو باید از مغز سر فرزند من غذا داده شوند؟" ضحاك كه تا به حال چنین حرف هایی نشنیده بود تعجب کرد و دستور داد فرزند کاوه را به او بازگردانند. بعد از کاوه خواست که گواهی را امضا کند. كاوه نوشته را خواند و بدون این که بترسد فریاد زد:"همه تان دارید به سوی جهنم می روید که به گفته های ضحاک گوش می دهید. من این گواهی را امضا نمی کنم". بعد در حالی که از خشم می لرزید با فرزندش از کاخ بیرون رفت. وقتی او رفت بزرگان به ضحاک گفتند:"چرا مقابل کاوه سرخ شدی و اجازه دادی پیمان را پاره کند و از فرمان تو سرپیچی کند؟" ضحاک گفت:"وقتی او به داخل آمد و دستانش را بر سرش زد من شگفت زده شدم. حالا نمی دانم از این ببعد چه پیش می آید که راز جهان را نمی دانم". وقتی کاوه از کاخ بیرون رفت، شروع به فریاد زدن کرد و دنیا را به عدالت فرا خواند. بعد چرمی را که آهنگران می پوشند بر سر نیزه کرد و با همان نیزه خروشان رفت و فریاد زد:"چه کسی می آید که فریدون را پیدا کنیم و به او بگوییم که پادشاه ما شیطان است". به اندازه یک سپاه آدم دور او جمع شد. خود کاوه فهمید که که فریدون کجاست. رفتند و فریدون را پیدا کردند. فریدون وقتی چرم را بالای نیزه دید آن را به فال نیک گرفت و آن را با جواهر و طلا و دیبای روم آراست به طوری که رنگ های سرخ و زرد و بنفش گرفت و آن را "درفش کاویانی" نامید. از آن ببعد هم هر کسی که تاج پادشاهی را بر سر می گذاشت، به آن چرم بی بهای آهنگری جواهرات جدیدی اضافه می کرد. به این ترتیب درفش کاویان مثل خورشیدی در شب های تیره می درخشید و همه از آن امید می گرفتند. به هرحال فریدون چون وضع را به این گونه دید فهمید که کار ضحاک تمام است و با سپاهش برای جنگ با ضحاک به سرزمین تازیان رفت. فریدون کاوه آهنگر را فرمانده سپاه کرد و درفش کاویانی افراشته شد تا سپاه فریدون ضحاک را شکست دادند و او را مجازات سختی کردند.کاوه یکی از خاندانهای معروف پهلوانی دوره ی اساطیری ایران است. در آن زمان پادشاهی ستمگر به نام ضحاک فرمانروایی میکرد که دو پاره گوشت به شکل مار از روی دوشهای او سر برآورده بود. ضحاک آنها را نشانهٔ ساحری خود میدانست و مردم را به هراس میانداخت. چون ۸۰۰ سال از پادشاهی او گذشت، آن گوشت پارهها ریش گشت و درد گرفت و بی قرار شد. مردی شیطان صفت به او میگوید مغز مردان جوان علاج درد است و به دستور او هر روز دو جوان را میکشتند و مغز سر آنها را روی زخمها میگذاشتند. با این حال همهٔ مردم از او به ستوه آمدند. در این زمان در اصفهان مردی به نام کاوه که آهنگر بود در روستایی زندگی میکرد. این مرد روستایی دو پسر داشت که هر دو به جوانی رسیده بودند. کارگزار ضحاک هر دوی آنها را در یک روز دستگیر کرد و نزد ضحاک برد. ضحاک دستور به کشتن آن دو داد. چون کاوه از دستور ضحاک آگاهی یافت به شهر آمد و بخروشید، کمک خواست و آن پوست را که آهنگران بر پیش میبندند بر سر چوبی مانند بیرقی کرد و فریاد آغاز کرد. از آن بیرق به نام درفش کاویانی یاد میشود. مردم چون از ضحاک به ستوه آمده بودند گرد کاوه جمع شدند و بسیاری از مردم به کمک او شتافتند. کاوه در اصفهان کارگزار ضحاک را کشت و شهر را گرفت و به پادشاهی نشست و زر و سیم خزانه را به مردم بخشید و سلاح تهیه کرد. سپس به اهواز رفته، عامل آن جا را بکشت و کسی جای او نشاند. از هر شهری مردمی بسیار گرد او آمدند که همه دل پر از کینه ی ضحاک داشتند. در آن زمان ضحاک در دماوند بود و طبرستان؛ و چون از این کار آگاه شد سپاه بسیاری به جنگ کاوه فرستاد که آنها کشته یا فراری شدند. در آن هنگام فریدون در پی فرصتی مناسب برای قیام علیه ضحاک بود و ضحاک او را دنبال میکرد. فریدون که به طبرستان رسید در آن جا پنهان شد و وقتی شنید کاوه به ری رسیدهاست، پنهانی خود را به ری رسانید و او را آگاهی داد که از فرزندان جمشید است. در آن هنگام کاوه فریدون را امیر سپاه کرد و خود سپهسالار شد. چون سپاهیان ضحاک و فریدون به هم رسیدند و جنگ شروع شد، سپاه ضحاک شکست خورد. ضحاک گرفتار فریدون شد و او را در کوه دماوند زندانی کرد، و ایرانیان از شر او آسوده شدند. به روایت فردوسی از کاوه دو پسر باز میماند: یکی قارن و دیگری قباد. قارن سپهسالار منوچهر و نوذر بود و از پهلوانان بزرگ شمرده میشد. کمی از روایت شاهنامه [ویرایش] حکیم ابوالقاسم فردوسی برخاستن کاوهٔ اهنگر و برپا داشتن درفش کاویانی و پیدایش درفش کاویان و پیروزی درفش را چنین به نظم کشیدهاست: چو کاوه برون شد ز درگاه شاه برو انجمن گشت بازارگاه همی بر خروشید و فریاد خواند جهان را سراسر سوی دادخواند از آن چرم کاهنگران پشت پای ببندند هنگام زخم درای همی کاوه آن بر سر نیزه کرد همانگه ز بازار برخاست گرد خروشان همی رفت نیزه به دست کهای نامداران یزدان پرست کسی کو هوای فریدون کند سر از بند ضحاک بیرون کند بپویید کاین مهتر اهرمنست جهان آفرین را به دل دشمن است به پیش فریدون فرخ شویم به جان و تن و چیز یک رخ شویم همی رفت پیش اندرون مرد گرد سپاهی برو انجمن شد نه خرد ندانست خود کافریدون کجاست سر اندر کشید و همی رفت راست بیامد به درگاه سالار نو بدیدندش از دور برخاست غو چو آن پوست بر نیزه بر دید کی به نیکی یکی اختر افکند پی بیاراست آن را به دیبای روم ز گوهر برو پیکر و زر بوم بزد بر سر خویش چون کرد ماه یکی فال فرخ پی افکنده شاه فروهشت ازو سرخ و زرد و بنفش همی خواندش کاویانی درفش از آن پس هر آنکس که بگرفت گاه به شاهی به سر بر نهادی کلاه برآن بی بها چرم آهنگران برآویختی نوبنو گوهران ز دیبای پرمایه و گوهران بر آنگونه گشت اخیر کاویان که اندر سر نیزه خورشید بود جهان را ازو دل پر امید بود |
Born on April 16, 1889, in London, England, Charlie Chaplin worked with a children's dance troupe before making his mark on the big screen. His character "The Tramp" relied on pantomime and quirky movements to become an iconic figure of the silent-film era. Chaplin went on to become a director, making films such as City Lights and Modern Times, and co-founded the United Artists Corporation. He died in Corsier-sur-Vevey, Vaud, Switzerland, on December 25, 1977.
Famous for his character "The Tramp," the sweet little man with a bowler hat, mustache and cane, Charlie Chaplin was an iconic figure of the silent-film era and one of film's first superstars, elevating the industry in a way few could have ever imagined.
Born Charles Spencer Chaplin in London, England, on April 16, 1889, Charlie Chaplin's rise to fame is a true rags-to-riches story. His father, a notorious drinker, abandoned Chaplin, his mother and his older half-brother, Sydney, not long after Chaplin's birth. That left Chaplin and his brother in the hands of their mother, a vaudevillian and music hall singer who went by the stage name Lily Harley.
Chaplin's mother, who would later suffer severe mental issues and have to be committed to an asylum, was able to support her family for a few years. But in a performance that would introduce her youngest boy to the spotlight, Hannah inexplicably lost her voice in the middle of a show, prompting the production manager to push the five-year-old Chaplin, whom he'd heard sing, onto the stage to replace her.
Chaplin lit up the audience, wowing them with his natural presence and comedic angle (at one point he imitated his mother's cracking voice). But the episode meant the end for Hannah. Her singing voice never returned, and she eventually ran out of money. For a time, Charlie and Sydney had to make a new, temporary home for themselves in London's tough workhouses.
Armed with his mother's love of the stage, Chaplin was determined to make it in show business himself, and in 1897, using his mother's contacts, landed with a clog-dancing troupe named the Eight Lancashire Lads. It was a short stint, and not a terribly profitable one, forcing the go-getter Chaplin to make ends meet any way he could.
"I (was) newsvendor, printer, toymaker, doctor's boy, etc., but during these occupational digressions, I never lost sight of my ultimate aim to become an actor," Chaplin later recounted. "So, between jobs I would polish my shoes, brush my clothes, put on a clean collar and make periodic calls at a theatrical agency."
Eventually other stage work did come his way. Chaplin made his acting debut as a pageboy in a production of Sherlock Holmes. From there he toured with a vaudeville outfit named Casey's Court Circus and in 1908 teamed up with the Fred Karno pantomime troupe, where Chaplin became one of its stars as the Drunk in the comedic sketch A Night in an English Music Hall.
With the Karno troupe, Chaplin got his first taste of the United States, where he caught the eye of film producer Mack Sennett, who signed Chaplin to a contract for a $150 a week.
In 1914 Chaplin made his film debut in a somewhat forgettable one-reeler called Make a Living. To differentiate himself from the clad of other actors in Sennett films, Chaplin decided to play a single identifiable character, and "The Little Tramp" was born, with audiences getting their first taste of him inKid Auto Races at Venice (1914).
Over the next year, Chaplin appeared in 35 movies, a lineup that includedTillie's Punctured Romance, film's first full-length comedy. In 1915 Chaplin left Sennett to join the Essanay Company, which agreed to pay him $1,250 a week. It is with Essanay that Chaplin, who by this time had hired his brother Sydney to be his business manager, rose to stardom.
During his first year with the company, Chaplin made 14 films, including The Tramp (1915). Generally regarded as the actor's first classic, the story establishes Chaplin's character as the unexpected hero when he saves the farmer's daughter from a gang of robbers.
By the age of 26, Chaplin, just three years removed from his vaudeville days, was a superstar. He'd moved over to the Mutual Company, which paid him a whopping $670,000 a year. The money made Chaplin a wealthy man, but it didn't seem to derail his artistic drive. With Mutual, he made some of his best work, including One A.M. (1916), The Rink (1916), The Vagabond (1916) andEasy Street (1917).
Through his work, Chaplin came to be known as a grueling perfectionist. His love for experimentation often meant countless takes, and it was not uncommon for him to order the rebuilding of an entire set. Nor was it uncommon for him to begin filming with one leading actor, realize he'd made a mistake in his casting and start again with someone new.
But the results were hard to refute. During the 1920s Chaplin's career blossomed even more. During the decade he made some landmark films, including The Kid (1921), The Pilgrim (1923), A Woman in Paris (1923), The Gold Rush (1925), a movie Chaplin would later say he wanted to be remembered by, and The Circus (1928). The latter three were released by United Artists, a company Chaplin co-founded in 1919 with Douglas Fairbanks, Mary Pickford, and D.W. Griffith.
Chaplin became equally famous for his life off-screen. His affairs with actresses who had roles in his movies were numerous. Some, however, ended better than others.
In 1918 he quickly married 16-year-old Mildred Harris. The marriage lasted just two years, and in 1924 he wed again, to another 16-year-old, actress Lita Grey, whom he'd cast in The Gold Rush. The marriage had been brought on by an unplanned pregnancy, and the resulting union, which produced two sons for Chaplin (Charles Jr. and Sydney) was an unhappy one for both partners. They divorced in 1927.
In 1936, Chaplin married again, this time to a chorus girl who went by the film name of Paulette Goddard. They lasted until 1942. That was followed by a nasty paternity suit with another actress, Joan Barry, in which tests proved Chaplin was not the father of her daughter, but a jury still ordered him to pay child support.
In 1943, Chaplin married 18-year-old Oona O'Neill, the daughter of playwright Eugene O'Neill. Unexpectedly the two would go on to have a happy marriage, one that would result in eight children.
Chaplin kept creating interesting and engaging films in the 1930s. In 1931, he released City Lights, a critical and commercial success that incorporated music Chaplin scored himself.
More acclaim came with Modern Times (1936), a biting commentary about the state of the world's economic and political infrastructures. The film, which did incorporate sound, was, in part, the result of an 18-month world tour Chaplin had taken between 1931 and 1932, a trip during which he'd witnessed severe economic angst and a sharp rise in nationalism in Europe and elsewhere.
Chaplin spoke even louder in The Great Dictator (1940), which pointedly ridiculed the governments of Hitler and Mussolini. "I want to see the return of decency and kindness," Chaplin said around the time of the film's release. "I'm just a human being who wants to see this country a real democracy . . ."
But Chaplin was not universally embraced. His romantic liaisons led to his rebuke by some women's groups, which in turn led to him being barred from entering some U.S. states. As the Cold War age settled into existence, Chaplin didn't withhold his fire from injustices he saw taking place in the name of fighting Communism in his adopted country of the United States.
Chaplin soon became a target of the right-wing conservatives. Representative John E. Rankin of Mississippi pushed for his deportation. In 1952, the Attorney General of the United States obliged when he announced that Chaplin, who was sailing to Britain on vacation, would not permitted to return to the United States unless he could prove "moral worth." The incensed Chaplin said good-bye to United States and took up residence on a small farm in Corsier-sur-Vevey, Switzerland.
Nearing the end of his life, Chaplin did make one last visit to the United States in 1972, when he was given an honorary Academy Award. The trip came just five years after Chaplin's final film, A Countess from Hong Kong(1967), the filmmaker's first and only color movie. Despite a cast that included Sophia Loren and Marlon Brando, the film did poorly at the box office. In 1975, Chaplin received further recognition when he was knighted by Queen Elizabeth.
In the early morning hours of December 25, 1977, Charlie Chaplin died at his home in Corsier-sur-Vevey, Vaud, Switzerland. His wife, Oona, and seven of his children were at his bedside at the time of his passing. In a twist that might very well have come out of one of his films, Chaplin's body was stolen not long after he was buried from his grave near Lake Geneva in Switzerland by two men who demanded $400,000 for its return. The men were arrested and Chaplin's body was recovered 11 weeks later.
گروه جنگ نرم مشرق- مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل آمریکا طی گزارش 351 صفحهای خود به بررسی مفصل توان نظامی ایران، کشورهای عربی خلیج فارس، و آمریکا در منطقه پرداخت. این گزارش که تحت عنوان «تغییر توازن امنیتی در خلیج (فارس): جنگافزارهای مشترک و نامتقارن، موشکها و دفاع موشکی، جنگ مدنی و عاملان غیر دولتی، و قدرتهای خارجی» است، در 12 فصل تدوین شده که خلاصه بخشهای مهم آن به شرح زیر است:
جنگافزارهای نامتقارن/نامنظم
ایران مجبور بوده است تا دست به ارتقای قابلیتهای جنگی غیرمرسوم و نامنظم بزند چرا که نه دارای منابع لازم برای مقابله با مدرنسازی نظامی کشورهای عرب خلیج فارس، آمریکا، انگلیس، و فرانسه است و نه میتواند باتوجه به محدودیتهای شدیدی که قدرتهای خارجی بر آن تحمیل کردهاند دست به خرید سلاحهای مدرن و فناوریهای نظامی بزند.
اهمیت استراتژیک غیرقابل تغییر منطقه خلیج فارس
کلیه تغییرات نظامی در خلیجفارس را باید در یک بافت استراتژیک وسیعتر بررسی کرد. افزایش صدور مواد نفتی و سوختی در خارج از خلیج فارس سبب کاستن اهمیت استراتژیک حیاتی این منطقه برای اقتصاد جهانی و آمریکا نشده است. هرچند این کار سبب کاهش سهم مواد نفتی جهانی خلیج فارس شده است اما هنوز هم خاورمیانه 32.2 درصد از سهم جهانی را در سال 2013 به خود اختصاص داده است، که برابر است با 28.358 میلیارد بشکه در روز.
نقشه اهمیت استراتژیک جهانی صادرات نفت خلیج فارس
هزینههای نظامی
روشهای بسیار متفاوتی برای اندازهگیری میزان و قابلیت نیروهای نظامی وجود دارد. با این حال میزان پولی که یک قدرت نظامی برای مباحث امنیتی خود صرف میکند یک نشانه کلیدی برای نمایش قدرت است. این امر نشاندهنده معیاری کلی در خصوص قابلیتهای کلی نظامی است و از این رو هنگامی که با دیگر مخارج مقایسه شود نمایانگر میزان ارزشی است که یک دولت برای امنیت خود قائل است. در خصوص کشورهای خلیجفارس هم مخارج کلی امنیت ملی و هم دادههای مربوط به انتقال سلاح جزو نشانگرهای کلیدی به حساب میآیند، هر چند که ایران به دنبال ایجاد یک پایگاه صنعتی مهم برای دفاع ملی خود است.
مصارف نظامی کشورهای خلیج فارس، 1997ـ 2014
تفاوت انتقال سلاح: ایران در برابر شورای همکاری کشورهای خلیج فارس 2004ـ2011
تفاوت انتقال سلاح: ایران در برابر شورای همکاری کشورهای خلیج فارس 2004ـ2011
نیروی انسانی نظامی
نیروی انسانی نظامی یکی دیگر از علائم قدرت نظامی است، هرچند که در خصوص اهمیت آن میتوان به راحتی اغراق کرد. تجربه جنگی، آموزش، آمادگی، و تسلیحات از جمله موارد حیاتی به حساب میآیند. قدرت سلاحها و فناوری نظامی علائم بهتری برای نمایش قابلیت نظامی میباشند. همچنین نیروی انسانی تنها هنگامی مفید است که بتواند در جنگ مستقر یافته و حمایت شود. مجموع نفرات نظامی یک کشور معیار مفیدی برای سنجش نمایش قدرت یا قابلیت رزمایش در یک سناریوی جهان واقعی نیست. با این حال ایران به طور کلی از نظر نیروهای انسانی فعال دست برتر دارد.
مجموع نیروهای انسانی فعال، ذخیره، و شبهنظامی کشورهای خلیج فارس
مجموع نیروهای انسانی فعال کشورهای خلیج به تفکیک شاخه نظامی
نیروهای زمینی
همانند قیاس دیگر عناصر کلیدی قدرت نظامی، قیاس نیروهای زمینی مرسوم نیز باید به شکلی محتاطانه مورد بررسی قرار گیرد. مجموع منابع نظامی تنها یکی از عناصر قدرت نظامی است. در هر سناریوی واقعی، تنها گزیدهای از عناصر نیروهای زمینی در نظر گرفته خواهد شد و عموماً در ترکیب قدرت هوایی، دریایی، و موشکی. توازن زمینی نیز ممکن است شدیداً توسط عوامل غیر دولتی و یا نیروهای امنیت داخلی و پلیس شبهنظامی شکل داده شود، نیروهایی که در گزارشات گاهی اوقات در نظر گرفته نشده و اغلب در منابع غیرمحرمانه اشتباه و یا تاریخ گذشته هستند.
تانکهای جنگی اصلی و دیگر خودروهای زرهی
مجموع توپخانه، راکت، و خمپارهانداز
نیروی دریایی
قدرت دریایی موجود در خلیجفارس از اهمیت خاصی برای شورای همکاری کشورهای عرب، ایران، عراق برخوردار است. این قدرت همچنین برای بسیاری از اقتصادهای خارج خلیجفارس که وابسته به جریان پایدار صادرات نفت خاورمیانه هستند دارای اهمیت است. کشورهای خلیجفارس هم به جریان پایدار صادرات به عنوان بخش کلیدی درآمد خود وابستهاند و هم به جریان پایدار ترابری کشتیها به بنادر موجود در خلیج فارس. اقتصادهای خارجی ـ به ویژه اقتصادهای آسیایی ـ وابسته به صادرات مواد نفتی از خلیج فارس هستند، و لذا در صورت هر گونه اختلال مهم در جریان صادرات خلیج فارس با افزایش جهانی قیمت مواد نفتی مواجه خواهند شد. درگیری دریایی مستمر، تأثیر مهمی بر کل اقتصاد جهانی خواهد داشت.
تمرکز ایران بر جنگافزارهای نامتقارن سبب شده است تا ایران دست به خرید سه زیردریایی روسی و نیز تعداد زیادی زیردریاپیمای کوچک بزند. در حال حاضر ایران از نظر «توازن زیردریایی» حداقل از نظر تعداد در قیاس با کشورهای عرب عضو شورای همکاری کاملاً از برتری برخوردار است. تنها امارات و عربستان دارای زیردریاپیماهای کوچک هستند. زیردریایی کلاس طارق ایران تنها زیردریایی مهم موجود در ناوگان دریایی کشورهای خلیج فارس است. این نوع زیردریایی به ایران قابلیتهایی را میدهد تا بتواند با حضور سطحی آمریکا در خلیج فارس مقابله کرده و به طور پنهان و بدون اینکه شناسایی شود به کشتیها حمله کند.
نیروهای انسانی دریایی، گارد ساحلی، و ناوی
کشتیهای نیروی دریایی کشورهای خلیج فارس به تفکیک کشور
توازن زیردریایی و زیردریاپیما
نیروی هوایی
قدرت هوایی نقش کلیدی در اکثر سناریوهای بالقوه در خلیج فارس دارد، حتی در سناریوهایی که درگیری دریایی و زمینی نسبتاً سطح پایین را شامل میشوند. ایران دارای تعداد زیادی F-4D/E و F-14 است، با این حال جنگندههای ایران نسبت به F-15، F-16، Mirage 2000، Tornado، و Typhoonکشورهای شورای همکاری خلیج فارس از عملکرد بسیار پایینی در جنگ و مأموریت هوایی برخوردارند.
در جهان واقعی، ایران با توجه به تحریمها و دیگر موانع موجود برای واردات تسلیحات مدرن توانایی بهروزرسانی نیروی هوایی خود را نداشته است و از این رو نمیتواند به راحتی با نیروهای هوایی کشورهای شورای همکاری رقابت کند.
قدرت جنگ هوایی کشورهای خلیج فارس به تفکیک نوع و مأموریت
جنگندههای کشورهای خلیج فارس
موشکهای سطح به سطح
ایران توجه خاصی به موشکهای سطح به سطح و راکتهای پرتابی دوربرد داشته است، عربستان موشکهای سطح به سطح چینی را خریده است و بسیاری از کشورهای شورای همکاری نیز تعدادی راکت پرتابی دوربرد دارند. تعداد این نیروها به طور خلاصه در اشکال زیر آورده شده است اما این تخمینها بسیار نامطمئن و از منبعی به منبع دیگر متفاوت است و به روز نمیباشند. لذا این ارقام تصویر واضحی از سطوح توسعه و تولید راکتها و موشکهای ایرانی ارائه نمیدهند.
در حال حاضر نیروهای موشکی و راکتهای پرتابی دوربرد ایران و عربستان از میزان مرگباری محدودی برخوردارند زیرا آنها وابسته به سرجنگیهای مرسوم بوده و دارای دقت و اعتبار محدودی هستند. با این حال ایران به دنبال ایجاد موشکهای سطح به سطح دقیق و هدایتشونده است و ممکن است که به دنبال سرجنگیهای موشکی مجهز به سلاح هستهای نیز باشد.
موشکاندازهای زمین به زمین کشورهای خلیج فارس
برد تخمینی توان موشکهای دوربرد ایران
دفاع موشکی
از آنجا که ایران برای گسترش برد حملات زمینی، هوایی و دریایی خود و نیز جبران ضعف نیروهای هوایی خود از راکتهای توپخانهای دوربردتر و موشکهای مختلف استفاده میکند، کشورهای عرب شورای همکاری نیز تاکید زیادی بر دفاع موشکی دارند. آمریکا و همپیمانانش نه تنها باید با تهدید کنونی ناشی از موشکها و راکتهای توپخانهای ایران مقابله کنند، بلکه باید با تهدیدات آتی ناشی از افزایش دقت، سامانههای هدایتی، قابلیت اطمینان، قابلیت هدفگیری، و لایههای انواع مختلفی از واحدهای آتش در تعداد بالا برای تیرباران سامانههای دفاعی مقابله کنند.
ایران در حال حاضر دارای قابلیتهای دفاع موشکی نیست، و روسیه و چین تنها منابع بالقوه ایران برای فروش مستقیم سامانههای دفاع موشکی هستند. تاکنون نیز نه روسیه و نه چین تمایلی برای فروش چنین سامانههای دفاع موشکی به ایران نبودهاند. از طرف دیگر، ایران نیز مدعی شده است که با بهروزرسانی سری موشکهای اس 200 و ساخت معادل اس 300 و اس 400 خود با نام باور 373 این کمبود را جبران خواهد کرد.
همچنین ایران مدعی است که موشکهایی با سطح مقطع راداری محدود ساخته است و زمان واکنش به سامانههای ضدموشکی را کاهش داده است. همانند دیگر ادعاهای ایران در مورد بهبود سامانههای تسلیحاتی خود، ممکن است چنین اظهاراتی فاقد ارزش باشند و باید با احتیاط با آنها برخورد کرد.
پرتابگرهای دفاع موشکی بالستیک کشورهای خلیج فارس
تهدید بالقوه ناشی از نیروهای هستهای ایران
تلاشهای ایران برای ساخت سلاحهای هستهای همچنان نامشخص و بحثبرانگیز باقی مانده است و برنامههای هستهای آن هم اکنون موضوع مذاکرات شدید کنترل تسلیحات با آمریکا و دیگر اعضای 1+5 است. نتیجه این مذاکرات میتواند نقش حیاتی در شکلدهی توازن نظامی منطقه داشته باشد. اگر ایران هستهای شود، توازن کلی نیروهای منطقه نیز به همین سمت پیش خواهد رفت. اگر نشود، احتمالاً این توازن چندان تهدیدآمیز نخواهد بود، هرچند که خطر درگیریهای نامتقارن و مرسوم به انضمام شکلدهی مستمر تهدید ناشی از عوامل غیردولتی همچنان بر قوت خود باقی خواهد ماند.
سرجنگیهای هستهای به نیروهای موشکی ایران قابلیت بازدارندگی بیشتری خواهد داد و احتمالاً یک مانع هستهای در برابر حملات موشکهای کروز و هوایی کشورهای عرب خلیج فارس و آمریکا برای ایران ایجاد خواهد کرد.
تأسیسات هستهای، دیگر سلاحها (که در این گزارش از آنها به عنوان سلاح کشتارجمعی یاد شده است) و موشکی اصلی ایران
افراطگرایی و تروریسم، و نیروهای شبهنظامی و امنیتی
توازن امنیتی خلیج فارس به شدت و در نتیجه ظهور عناصر جهادی و عوامل غیر دولتی خشن تغییر کرده است و هم اکنون در حال شکلدهی به توازن نظامی در جنگهای سوریه، عراق، و یمن است. به طور کل، ترکیب تهدیدات داخلی و عوامل غیر دولتی خارجی به حدی رسیده است که به اندازه خطر بروز درگیری نظامی جدی بین دولتها، میتواند به طور جدی تهدیدآمیز باشد.
تاکنون ایران حمایتهای مالی، تسلیحاتی، لجستیکی از تروریستها و گروههای شبهنظامی موجود در خاورمیانه و آسیای مرکزی به عمل آورده است. ایران از نیروی قدس سپاه پاسداران و گروههای شبهنظامی استفاده میکند تا به اهداف سیاست خارجی خود برسد، عملیاتهای اطلاعاتی خود را پوشش دهد، و ثبات خاورمیانه را برهم بزند. نیروی قدس مکانیسم اصلی ایران برای ایجاد و حمایت از تروریستها در خارج است.
برآورد وزارت خارجه آمریکا در مورد گرایش به تروریسم در ایران، 1970ـ2013 ـ بخش اول
برآورد وزارت خارجه آمریکا در مورد گرایش به تروریسم در ایران، 1970ـ2013 ـ بخش دوم
نیروهای آمریکایی موجود در خلیج فارس و مجموع قابلیتهای نمایش قدرت
توازن نظامی در منطقه خلیج فارس توسط تعدادی قدرت خارجی شکل گرفته است. قدرتهای اصلی غربی درگیر عبارتند از انگلیس، فرانسه، و آمریکا و قدرتهای عربی خارجی مانند مصر و اردن. با این حال، آمریکا در چهارچوب تعهدات جاری و قابلیتهای نمایش قدرت از هر جهت بزرگترین قدرت خارجی به حساب میآید و با تقویت قابلیتهای نظامی خود در خلیج فارس و نیز قابلیتهای کشورهای همپیمانش در شبه جزیره عرب، یک عامل بازدارنده و دفاعی کلیدی در برابر ایران به حساب میآید ــ به ویژه در حوزه قدرت هوایی، دفاع موشکی، و عملیاتهای هوایی و دریایی.
با این حال، یکی از دغدغههای اصلی آمریکا ایران است. ایران همچنان در حال پیگیری سیاستهایی است که منافع و اهداف استراتژیک آمریکا در سراسر خاورمیانه را به خطر میاندازد. ایران علاوه بر برنامه هستهای خود، توانمندی سایبری قابلتوجهی داشته و نیز دارای وسیعترین و متنوعترین زرادخانه موشک بالستیک در خاورمیانه است. ایران با موشکهایی با برد بیش از 2000 کیلومتر، و با دقت فزاینده حاصل از فناوریهای خارجیای که به طور خلاقانه برای بهبود زرادخانه موشکی سازگار شدهاند، قادر است تا به تمامی اهداف موجود در منطقه حمله کند. ایران همچنین قابلیتهای دفاع هوایی خود را افزایش داده و در حال ارتقای قابلیتهای خود برای مقابله با تهدیدات دریایی است که برای جریان تجارت جهانی در تنگه هرمز تهدیدآمیز است.
فصل اول) توازن امنیتی: توازن در حال تغییر نیروهای خلیج فارس و تهدیدات منطقهای
· توازن نظامی مرسوم در حال تغییر
· چشماندازهای یک پیمان عربی وسیعتر
· توازن هستهای، راکتی/موشکی، و دفاع موشکی
· جنگافزارهای نامتقارن/نامنظم
· عاملان غیردولتی و نیروهای امنیتی داخلی: تروریسم، جنگ مدنی و شورش
· جنبه مدنی امنیت
· دادههای مربوط به اندازهگیری طبیعت در حال تغییر توازن امنیتی
· اهمیت استراتژیک غیر قابل تغییر منطقه خلیج فارس
o نیروهای نظامی کشورهای خلیج فارس
o نیروهای خارجی کلیدی
o نقشه تأسیسات انرژی خلیج فارس و جغرافیای گستردهتری از منطقه
o نقشه اهمیت استراتژیک جهانی صادرات نفت خلیج فارس
فصل دوم) هزینههای نظامی
· مصارف نظامی کشورهای خلیج فارس، 1997ـ 2014
· هزینههای نظامی در قالب درصدی از تولید ناخالص داخلی برای کشورهای خلیج فارس
· تولید ناخالص داخلی کشورهای خلیج فارس
فصل سوم) واردات سلاح
· نبود دادههای رسمی معتبر در مورد مجموع نقل و انتقال سلاح
· دادههای رسمی مختلف در مورد نقل و انتقال سلاحهای آمریکایی: آژانس همکاری امنیت دفاعی (DCSA)
· دادههای رسمی مختلف در مورد نقل و انتقال سلاحهای آمریکایی: خدمات پژوهشی کنگره (CRS))
· گزارشات تجاری و رسانهای
· گزارشات انجیاوها
· نگاهی به انتقال سلاحهای مهم
o تفاوت انتقال سلاح: ایران در برابر شورای همکاری کشورهای خلیج فارس 2004ـ2011
o توافقات انتقال سلاح به دلار آمریکا
o انتقال سلاحهای اصلی آمریکا به عربستان سعودی: اکتبر 2010 الی اکتبر 2014
o تخمین SIPRI در مورد توافقات انتقال سلاح: 2004 ـ 2008 به دلار آمریکا
o تخمین SIPRI در مورد توافقات انتقال سلاح: 2009 ـ 2013 به دلار آمریکا
o گزیده فروش سلاحهای آمریکایی و غیر آمریکایی در خلیج فارس
فصل چهارم) نیروهای انسانی نظامی
· مجموع نیروهای انسانی فعال، ذخیره، و شبهنظامی کشورهای خلیج فارس
· مجموع نیروهای انسانی فعال کشورهای خلیج فارس به تفکیک شاخه نظامی
· مجموع نیروهای ذخیره کشورهای خلیج فارس
فصل پنجم) نیروهای زمینی
· ملاحظات سناریو
· عناصر دیگر قدرت نیروی زمینی
· پرسنل نیروهای زمینی
· رزمایش و نمایش قدرت
o موانع جغرافیایی برای عملیات نیروهای زمینی خلیج فارس
o «لولای کویت»
· نیروی زرهی
· کمیت توپخانه در برابر کیفیت توپخانه
· نبرد هوایی ـ زمینی
· محدودیتهای ایران؛ نقش آتی و حیاتی عراق؛ نقش آتی سوریه، مصر، و اردن؛ و مشکل یمن
o مجموع نیروی انسانی زمینی و ارتش کشورهای خلیج فارس ـ نیروهای فعال و شبهنظامی
o مجموع نیروی انسانی زمینی و ارتش کشورهای خلیج فارس ـ نیروهای ذخیره
o تمایزات ملی در ساختار نیروی زمینی کشورهای خلیج فارس
o تانکهای جنگی اصلی و دیگر خودروهای زرهی
o تأمینکنندگان تانکهای جنگی اصلی به تفکیک کشور عملیاتکننده و سال تولید
o مجموع توپخانه، راکت، و خمپارهانداز
o وابستگی ایران به سلاحهای زمینی قدیمی و متوسط/منسوخ
o تأثیر حمله آمریکا و دولت اسلامی (داعش) بر توازن ایران ـ عراق
فصل ششم) نیروهای دریایی
· قدرت دریایی، سناریوها، و جنگافزارهای مشترک
o نقشه میادین نفتی خلیج فارس و مناطق هدف
o نقشه قدرت دریایی و تنگه هرمز
o نقشه زیرساختهای انرژی عربستان: مطالعه موردی اهداف خلیج فارس ـ دریای سرخ
o نقشه بنادر و لنگرگاههای کلیدی خلیج فارس
· عناصر کمتر قابل سنجش قدرت دریایی
· نیروهای انسانی دریایی
· قدرت کلی کشتیهای سطحی
· قایقهای گشتی و جنگافزارهای نامتقارن/نامنظم
· زیردریاییها، زیردریاپیماها، و جنگافزارهای ضد زیردریایی
· جنگافزارهای مینی
o نیروهای انسانی دریایی، گارد ساحلی، و ناوی
o کشتیهای نیروی دریایی کشورهای خلیج فارس به تفکیک کشور
o نیروهای دریایی سطحی ایران
o نیروهای دریایی سطحی شورای همکاری کشورهای خلیج فارس
o وابستگی ایران به سامانههای دریایی قدیمی/متوسط
o منبع کشتیهای دریایی زرهی ساخت غرب به تفکیک سازنده
o قایق گشتی
o تأسیسات نظامی ایران داخل و خارج خلیج فارس
o توازن زیردریایی و زیردریاپیما
o نقشه عمق خلیج فارس
o قابلیتهای مینگذاری
o ناوچههای آبخاکی به تفکیک نوع و کشور
فصل هفتم) نیروهای هوایی و دفاع هوایی
· قدرت هوایی، سناریوها، و جنگافزارهای مشترک
o نقشه مناطق عملیاتی اصلی در حریم هوایی ایران و کشورهای عرب خلیج فارس
o نقشه عمق «استراتژیک» ایران در حریم هوایی
o نقشه تأسیسات پتروشیمی آسیبپذیر ایران
o نقشه پایگاههای هوایی اصلی خلیج فارس
· عناصر کمتر قابل سنجش قدرت هوایی
· نفرات نیروی هوایی و دفاع هوایی
· قدرت کلی نیروی هوایی و قدرت جنگی به تفکیک نوع جنگنده و مأموریت
· قدرت جنگندههای مدرن و مهمات
· حمله نیروهای هوایی و زمینی و بالگردهای مسلح
· بالگردهای مسلح دریایی و قابلیت هوایی
· قابلیتهای ISR، C4I/BM، و AWACS
· پهپادها (UAV) و پهپادهای جنگی (UCAV)
· قابلیتهای سرکوب دفاع هوایی دشمن (SEAD)
o نیروی انسانی نیروی هوایی و دفاع هوایی در خلیج
o مجموع جنگندههای خلیج فارس
o قدرت جنگ هوایی کشورهای خلیج فارس به تفکیک نوع و مأموریت
o جنگندههای کشورهای خلیج فارس
o وابستگی ایران به سامانههای هوایی قدیمی/متوسط
o حمله نیروهای هوایی و زمینی و بالگردهای مسلح
o بالگردهای مسلح دریایی
o قابلیتهای ISR و AWACS
o پروژهها/امتیازات پهپادهای ایران
· نیروهای دفاع هوایی مستقر در خشکی
· دفاع هوایی خاکی، سناریوها، و جنگافزارهای مشترک
· عناصر کمتر قابل سنجش دفاع هوایی مستقر در خشکی
· خدمات دفاع هوایی
· نیروها و سلاحهای دفاع هوایی
o نیروی انسانی دفاع هوایی
o سامانههای دفاع هوایی زمینی خلیج فارس
o عملکرد سامانه اصلی دفاع هوایی زمینی خلیج فارس
فصل هشتم) موشکهای سطح به سطح
· نیروهای موشکی عربستان
· نیروهای موشکی ایران
· ارزش استراتژیک وسیعتر راکتها و موشکهای کوتاهبرد ایران
· سامانههای موشکی میانبرد و دوربرد ایران
· تلاشهای محتمل و مستمر توسعه موشکهای کروز
· تأثیر کوتاهمدت تهدید موشکی ایران
· شکلدهی تهدید آتی: سرجنگیهای هستهای در برابر سرجنگیهای مرسوم دقیق
· جنگ موشکی، سیاسی، و روانی و جنگهای ارعابی
· دیدن برنامههای موشکی و هستهای ایران در جای خود
· چالشهای مربوط به توسعه نیروی موشکی هستهای توسط ایران
· توان موشکی آمریکا
o موشکاندازهای زمین به زمین کشورهای خلیج فارس
o توان موشکی اصلی ایران
o برد تخمینی توان موشکهای کوتاهبرد ایران
o برد تخمینی توان موشکهای دوربرد ایران
فصل نهم) دفاع موشکی
· سامانههای موشکی هاوک و پاتریوت
· نقش آمریکا در ترغیب ایجاد دفاع موشک یکپارچه و منطقهای وسیع
· سامانههای دفاع موشکی کشورهای عرب خلیج فارس و سامانههای US PAC-3 و THAAD آمریکا
· لازمه یکپارچگی و قابلیت عملیاتی کامل
· سامانههای دفاع موشکی میدانی مستقر در کشتیهای آمریکا ـ مجموعه موشکهای استاندارد
· دفاع موشکی ترکیه و دیگر اقدامات مربوطه
· سامانههای دفاع موشکی اسرائیل
· دفاعهای موشکی ایران
· مقابله ایران با دفاعهای موشکی
o نیروهای کشورهای خلیج فارس به همراه پرتابکنندههای دفاع موشکی بالستیک میدانی
o دفاعهای موشکی یکپارچه
o دفاعهای موشکی و جنگ موشکی در خلیج فارس
فصل دهم) تهدید بالقوه ناشی از نیروهای هستهای ایران
· تحقیقات نامطمئن ایران برای نیروهای هستهای
· اهداف استراتژیک ایران و تأثیر نیروهای هستهای ایران
· کشورهای عرب خلیج فارس و ارزش استراتژیک سلاحهای هستهای ایران
· مسائل غنیسازی
· نگاهی به آن سوی غنیسازی و پلوتونیوم
· یافتههای کلیدی IAEA در مورد تلاشهای سلاحهای هستهای ایران
· دادههای طراحی سلاح
· سطح نامطمئن پیشرفت ایران: بیخبری بیخبریست
· قابلیتهای شیوع سلاحهای ایران
· قضاوت در مورد موفقیت یا شکست توافق نهایی با ایران
· پیشگیری، بازدارندگی، و تکثیر
· سلاحهای هستهای خلیج فارس
· نقش آمریکا در بازدارندگی طولانیمدت
o تأسیسات هستهای، دیگر سلاحهای کشتار جمعی، و موشکی اصلی ایران
فصل یازدهم) افراطگرایی و تروریسم، و نیروهای شبهنظامی و امنیتی
· ظهور دولت اسلامی (داعش)
· چالش استراتژیک در یمن
· ظهور تهدید تروریست و افراطگرایی
· افزایش نیروهای شبهنظامی و امنیتی داخلی
· مشکلات و چالشهای موجود در ایجاد نیروهای شبهنظامی و امنیتی داخلی موثر
o مقایسه میزان تهدیدات تروریستی کشورهای خلیج فارس و دیگر کشورهای منطقه
o تعریف وزارت خارجه آمریکا از تهدیدات تروریستی و دولتهای حامی تروریسم در یا نزدیکی کشورهای خلیج فارس
o برآورد وزارت خارجه در مورد گرایش به تروریسم، 1970ـ2013 بحرین
o برآورد وزارت خارجه در مورد گرایش به تروریسم، 1970ـ2013 کویت
o برآورد وزارت خارجه در مورد گرایش به تروریسم، 1970ـ2013 قطر
o برآورد وزارت خارجه در مورد گرایش به تروریسم، 1970ـ2013 عربستان
o برآورد وزارت خارجه در مورد گرایش به تروریسم، 1970ـ2013 امارات
o برآورد وزارت خارجه در مورد گرایش به تروریسم، 1970ـ2013 ایران
o برآورد وزارت خارجه در مورد گرایش به تروریسم، 1970ـ2013 عراق
o برآورد وزارت خارجه در مورد گرایش به تروریسم، 1970ـ2013 یمن
o برآورد مجموع خدمات نیروهای شبهنظامی و امنیتی داخلی
o ساختار و شمار نیروهای شبه نظامی خلیج فارس
o ارزیابی وزارت دفاع آمریکا در مورد مشکلات موجود در عملیاتهای امنیتی کشورهای خلیج فارس
فصل دوازدهم) نیروهای آمریکایی موجود در خلیج فارس و مجموع قابلیتهای نمایش قدرت
· استراتژی آمریکا و نقش همپیمانان خلیج فارس
· مناطق کلیدی همکاری
· نیروهای آمریکایی موجود در خلیج فارس و نیروهای نمایش قدرت آمریکا
· انتقال سلاحهای آمریکایی
o گزیده اظهارات ژنرال لوید آستین سوم، فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا، در کمیته خدمات مسلح مجلس در 6 مارس 2014
o حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس و جهان
o حضور تفنگداران دریایی آمریکا در خلیج فارس و جهان
o کشتیهای جنگی نیروی دریایی آمریکا
o فهرست جنگندههای نیروی دریایی آمریکا
o نیروی انسانی بخش هوایی آمریکا در خلیج فارس و سراسر جهان
o فهرست جنگندههای نیروی هوایی آمریکا
o فروش تسلیحات آمریکا به شورای همکاری کشورهای عرب و عراق: 2002ـ2013 (این اطلاعات بر اساس دادههای آژانس همکاری امنیت دفاعی آمریکا تنظیم شده است).وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در تاریخ 31 مردادماه 1368 با ادغام وزارت خانه های «دفاع» و «سپاه» متولد شد تا عهده دار پشتیبانی و رفع نیازهای نیروهای مسلح در حوزه های تسلیحاتی باشد.
در همین راستا باتدبیر و تصویب فرماندهی معظم کل قوا در سال 1389، روز 31 مردادماه به عنوان «روز صنعت دفاعی» کشور تعیین شد، تا در این روز بتوان از گوشه ای از تلاش ها و مجاهدت های متخصصین دفاعی کشور تقدیر کرد.
در این گزارش، به بررسی برخی دستاوردهای این حوزه به صورت اجمالی می پردازیم.
شلیک موشک های قیام، فاتح، سفیر فجر، مرصاد، نصر، شهاب و نیز موشک جدید زیرآبی سپاه ازجمله تصاویر موجود در این کلیپ است که با تصویربرداری زیبا، برخی از آنها برای اولین بار به نمایش گذاشته می شوند.
موشک قیام
موشک میانبرد «قیام» با توانایی حمل انواع سر جنگی های بلاست و بارانی توانایی انهدام طیف متنوعی از اهداف راداراست و پرتاب از لانچرهای متحرک و سیلوها در مواضع مختلف و عبور از سپر دفاع موشکی با داشتن قابلیت رادار گریزی، از مزایای این موشک محسوب می شود.
موشک فاتح
موشک های بسیار دقیق و نقطه زن زمین به زمین فاتح 110 در دسته نسل چهارمموشک های بالستیک فوق مدرن با سوخت قرار دارد و از معدود موشک هایی هستند که تا لحظه برخورد به هدف قادرند اهداف را رهگیری کرده و اصابت دقیق و مؤثری داشته باشند.
موشک سجیل
موشک «سجیل» (با برد حدود 2 هزار کیلومتر) در نیمه دوم دهه 80 شمسی معرفی شد که برخی آن را برترین موشک بالستیک ایرانی می دانند.
سجیل با خروج از جو و طی مسیر در چنین ارتفاعی به داخل جو بازگشته و با سرعت حدود 13ماخ (حدود 4300 متر بر ثانیه) به سوی هدف سرازیر می شود که انهدام آن را برای تمام سامانه های دفاع هوایی موجود «ناممکن» کرده است.
موشک شهاب
خانواده «شهاب» را باید نامدارترین نسل موشک های ایرانی بنامیم که در 3 رنج شهاب 1، 2 و 3 تولید شدند. موشک شهاب 3 در ابتدا بُردی در حدود 1150 کیلومتر داشت که برای اصابت به سرزمین های اشغالی می بایست از مرزهای غربی کشور شلیک می شد.
پس ازآن نمونه های مختلفی از شهاب 3 تولید و به خدمت نیروهای مسلح کشور درآمد که ازنظر بُرد و زیرسامانه ها ارتقاءیافته اند اما همگی یک مرحله ای سوخت مایع بوده و از سامانه هدایت اینرسیایی برخوردارند.
موشک پدافندی مرصاد
سامانه موشکی زمین به هوای مرصاد ازنظر حجم کوچک، متحرک و قابل جابجایی سریع و قابلیت اتصال به حلقه پدافندی کشور، ردگیری و انهدام انواع پرنده های دشمن از قبیل هواپیماهای جنگنده با سرعت بالا، بالگرد، موشک های کروز، هواپیمای بدون سرنشین دربرد متوسط و به صورت غیرفعال را دارد.
ماهواره بر سفیر فجر
ماهواره بر بومی سفیر فجر که بهمن ماه سال گذشته پرتاب شد، 21 متر طول و 26 تن وزن داشت و با سوخت ترکیبی مایع به فضا پرتاب شد.
سرعت 8000 متر بر ثانیه از دیگر ویژگی های این ماهواره بر بود که بهدست متخصصان توانمند کشورمان طراحی و تولیدشده است.
ماهواره بر سفیر فجر در هشت دقیقه ماهواره ملی فجر را در مدار زمین مستقر کرد.
موشک کروز نصر
موشک «نصر 1» که قادر است شناورهای 3هزار تُنی را منهدم کند، در کلاس موشک های کوتاه بُرد باقابلیت شلیک از ساحل و انواع شناورها و بالگردها محسوب می شود.
موشک هوشمند و کروز نصر با قرار گرفتن در لایه های دفاع ساحلی مکمل خوبی برای پدافند ساحلی در کنار سامانه های توپخانه ای است که قابلیت انهدام شناورهای نفوذکننده به آب های ساحلی جمهوری اسلامی را دارد.
موشک ناشناخته دریایی
این موشک برای اولین بار در پایان سال گذشته و در جریان برگزاری رزمایش بزرگ دریایی پیامبر اعظم (ص) سپاه بود که در رسانه ها اعلام شد.
فرماندهان سپاه در خصوص ویژگی ها و جزئیات این موشک اظهارنظرینکرده اند.
سنگ کیسه صفرا میتواند به شكل شنریزههایی در این ناحیه بر اثر تغذیه غلط و استفاده از رژیمهای خیلی کم کالری یا رژیمهای یویویی (که باعث کاهش و افزایش سریع وزن و بازگشت به حالت اولیه میشوند) ایجاد شود.
وقتی این شنریزهها به هم میپیوندند سنگهای درشتتر را میسازند. سنگهای ریز تحت تاثیر انقباضات کیسه صفرا میتوانند شناور شوند.
وقتی چربی مصرف میکنیم باید چربی امولسیونه شود. صفرا مسوول امولسیونه کردن چربی است. چربیهایی که میخوریم سبب انقباض کیسه صفرا و هدایت آن به داخل دوازدهه میشود که در آنجا امولسیون انجام گرفته و انقباض ایجاد شده میتواند شنها را حرکت داده و مسیر خروج صفرا را بگیرد که با درد بسیار زیادی همراه است.
از این جهت، در مواردی که سیستم صفرا آزرده است یا در اثر مشکلاتی تحث تاثیر بیماریهای ویروسی یا کبد چرب نمیتواند وظیفه خود را خوب انجام دهد، استفاده از رژیمهای کمچرب، انتخاب اول است.
در هیچ شرایطی، حتی در ابتلا به سنگ کیسه صفرا، نباید چربی را از رژیمغذایی حذف کرد؛
زیرا تركیبات حیاتی با حضور آنها ساخته میشوند؛ به طور مثال، کلسترولی كه در بدن، نقش بسیار مهمی در ساخت انواع هورمونها و همچنین ویتامین D و سایر ترکیبات دارد، خود از چربیها حاصل میشود.
توصیه میکنیم تمام افراد، از جمله مبتلایان به سنگ کیسه صفرا، در تغذیه راه مناسبی را برگزینند که متناسب با سن، جنس و وضعیت بدنی بوده، متنوع و متعادل باشد تا در عین حال که تمامی نیازهای بدن تامین میشود، بدن قدرت کافی برای مقابله با بیماریها و سالم ماندن را داشته باشد.
غیر از تغذیه فعالیت بدنی نیز بسیار مهم است تا انرژی دریافت شده در بدن انباشته نشود. در غیر این صورت، انرژی حاصل از مواد غذایی، به شکل بافتهای چربی در بدن انباشته شده و میتواند مثل غدد درونریز هورمونهای متعددی را فعال یا غیرفعال کند و تمامی ارگانهای حساس از جمله مغز، قلب، کلیه و همه سیستمها را تحت تسلط خود درآورد.
در كل، افرادی که سنگکیسه صفرا دارند باید چربیکمتری مصرف کنند تا از انباشتگی صفرا پیشگیری کرده و در ضمن باید رژیم غذایی سالمی حاوی غلات، نانهای سبوسدار و میوه و سبزی داشته باشند زیرا ترکیبات نادرست در کیسه صفرا میتواند سبب کریستالیزه شدنترکیباتی شود که تشدید سنگ کیسه صفرا را به دنبال دارند.
بین روغنها، جز روغن نارگیل که دارای اسیدهای اشباع شده است، روغنهای گیاهی هیدروژنه نشده مفیدند. روغنهای جامد را نیز اصلا توصیه نمیکنیم؛ چون هضمشان سختتر است و بدن هم نیازی به آنها نداشته و بیجهت چربی خون را بالا میبرند.
ترجیحا مبتلایان به سنگ کیسه صفرا باید روغن مایع مصرف کنند، البته در مورد روغنهای مایع هم مساله این است که گاهی مصرفکنندگان تشخیص نمیدهند کدام روغن برای سالاد، کدام برای طبخ و کدام برای سرخ کردن مناسب است. به همین دلیل، توجه به موارد درج شده روی بستهبندیاهمیت دارد. مبتلایان حتی میتوانند مواد غذایی دارای چربی مثل انواع مغزها، کنجد، حلوا ارده و تخممرغ ... را نیز مصرف کنند، مگر آنکه در اثر خوردنشان دچار درد و ناراحتی شوند.
برای دریافت فایل کلیک کنید.
این اثر را از اینجا دانلود فرمایید.
این اثر را از اینجا دانلود فرمایید.
این مطلب را از اینجا دانلود فرمایید.
این مطلب را از اینجا دانلود فرمایید.
این مطلب را از اینجا دانلود فرمایید.
این مطلب را اینجا دانلود فرمایید.
این کتاب را از اینجا دانلود فرماید.
این مطلب را اینجا دانلود فرمایید.
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |